Dream.M's Reviews > خانه کاغذی
خانه کاغذی
by
by
من با ترجمه بیوک بوداغی خوندم، که بهترین ترجمه از این کتابه😍
بارها اینجا و توی جمع دوستانم گفتم که بزرگترین نگرانیم توی زندگیم، و برای بعد از مرگم، سرنوشت کتابهام هستش. کاش میشد همشونو باهام دفن کنن. نمیتونم تصور کنم کسی باهاشون بدرفتاری کنه یا ارزششون رو نفهمه. بخصوص کتابهایی که هدیه گرفتم، عزیزترین دارایی های منن. با اون یادداشتهای دوست داشتنی و پرمهر، دست خطهای کودکانه که با دقت و احتیاط نوشته شدن اما بازم کج رفتن، اون نشونه های مخفی که تا کتاب رو نخونی متوجهش نمیشی، عاح خدایا! نمیتونم بعد خودم رهاشون کنم.
مطمئنم این نگرانی رو همه کتاب دوستها و عاشقای کتاب کاغذی دلرن. چنتا از دوستانم برای این نگرانی یک راه حل قطعی پیدا کردن و اون نخریدن کتاب کاغذی عه. اما من عاشق کاغذ ام، درسته کتاب الکترونیکی هم زیاد میخونم، ولی لمس کاغذ ، خط کشیدن و حاشیه نویسی یک چیز دیگه اس و جایگزین نداره.
این نگرانی برای من از نگرانی خرید کتاب هم بیشتره. فقط امیدوارم پوریا کتابهام رو به دوستاش کادو نده. کاری که قبلا کرده و سرش کتک خورده. خدایا استرسم بیشتر شد.
خیلی چیزا دوست دارم درمورد کتاب و عشقم بهشون و داستان این کتاب بنویسم ولی الان خیلی مریضم. شاید یکروز بهتر بودم و این متن رو ادیت کردم. شایدم همینجوری موند. آهاا فقط اینو بگم که توی سخت ترین شبها و روزهام، کتاب ها نجاتم دادن. و بهترین دوستانم رو از طریق کتاب ها بدست آوردم.
این کتاب کوچولوی خیلی خوب رو هم خودم هدیه گرفتم. واقعا دوسش دارم و گوشه ای از قلبم رو تسخیر کرد.
مرسی بخاطرش♡♡
بارها اینجا و توی جمع دوستانم گفتم که بزرگترین نگرانیم توی زندگیم، و برای بعد از مرگم، سرنوشت کتابهام هستش. کاش میشد همشونو باهام دفن کنن. نمیتونم تصور کنم کسی باهاشون بدرفتاری کنه یا ارزششون رو نفهمه. بخصوص کتابهایی که هدیه گرفتم، عزیزترین دارایی های منن. با اون یادداشتهای دوست داشتنی و پرمهر، دست خطهای کودکانه که با دقت و احتیاط نوشته شدن اما بازم کج رفتن، اون نشونه های مخفی که تا کتاب رو نخونی متوجهش نمیشی، عاح خدایا! نمیتونم بعد خودم رهاشون کنم.
مطمئنم این نگرانی رو همه کتاب دوستها و عاشقای کتاب کاغذی دلرن. چنتا از دوستانم برای این نگرانی یک راه حل قطعی پیدا کردن و اون نخریدن کتاب کاغذی عه. اما من عاشق کاغذ ام، درسته کتاب الکترونیکی هم زیاد میخونم، ولی لمس کاغذ ، خط کشیدن و حاشیه نویسی یک چیز دیگه اس و جایگزین نداره.
این نگرانی برای من از نگرانی خرید کتاب هم بیشتره. فقط امیدوارم پوریا کتابهام رو به دوستاش کادو نده. کاری که قبلا کرده و سرش کتک خورده. خدایا استرسم بیشتر شد.
خیلی چیزا دوست دارم درمورد کتاب و عشقم بهشون و داستان این کتاب بنویسم ولی الان خیلی مریضم. شاید یکروز بهتر بودم و این متن رو ادیت کردم. شایدم همینجوری موند. آهاا فقط اینو بگم که توی سخت ترین شبها و روزهام، کتاب ها نجاتم دادن. و بهترین دوستانم رو از طریق کتاب ها بدست آوردم.
این کتاب کوچولوی خیلی خوب رو هم خودم هدیه گرفتم. واقعا دوسش دارم و گوشه ای از قلبم رو تسخیر کرد.
مرسی بخاطرش♡♡
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
خانه کاغذی.
Sign In »
Reading Progress
April 22, 2022
–
Started Reading
April 22, 2022
– Shelved
April 23, 2022
– Shelved as:
gifts
April 23, 2022
– Shelved as:
novel-long-story
April 23, 2022
– Shelved as:
novel-long-story
April 23, 2022
–
Finished Reading
Comments Showing 1-7 of 7 (7 new)
date
newest »
message 1:
by
Mohamadreza
(new)
Apr 23, 2022 08:54AM
حس ودردمشترک کتابخون ها
reply
|
flag
Ehsan wrote: "درد مشترکی که امیدوارم درمان داشته باشه"
میتونیم یه مقبره با کتابامون درست کنیم برای خودمون
میتونیم یه مقبره با کتابامون درست کنیم برای خودمون
Saeed wrote: "یکی از ترس های دائمی من همین وابستگی زیاد به کتاب هاست. اینکه اینقدر توی کتابها غرق بشیم و جایگزین خیلی از ابعاد زندگیمون بشه که از تعادل خارج بشه و در نهایت مثل شخصیت این کتاب با کتابها یه خونه کا..."
ببین من فکر میکنم تعداد خیلی کمی ا�� آدما ممکنه تا این حد جنون کتاب داشته باشن. و یکی از بزرگترین دلایلش، جنبه مادی اون گنجینه کتاب هاس بعقیده من. چون چیزیه که هرکسی ارزشش رو از نظر پولی متوجه نیست و ممکنه باهاش مثل چیز معمولی برخورد کنه . این تصور بیشتر آدم رو میترسونه و ترجیح میده کتاباش باهاش بپوسن تا اینکه دست نااهل بیوفتن. کسی که کتابای کمتری داره یا کتاب باارزش نداره، حدس میزنم اصلا گیر همچبن داستانی نیوفته
ببین من فکر میکنم تعداد خیلی کمی ا�� آدما ممکنه تا این حد جنون کتاب داشته باشن. و یکی از بزرگترین دلایلش، جنبه مادی اون گنجینه کتاب هاس بعقیده من. چون چیزیه که هرکسی ارزشش رو از نظر پولی متوجه نیست و ممکنه باهاش مثل چیز معمولی برخورد کنه . این تصور بیشتر آدم رو میترسونه و ترجیح میده کتاباش باهاش بپوسن تا اینکه دست نااهل بیوفتن. کسی که کتابای کمتری داره یا کتاب باارزش نداره، حدس میزنم اصلا گیر همچبن داستانی نیوفته
Saeed wrote: "من منظورم یچیز دیگه بود. اون خانه کاغذی رو بعنوان استعاره ای از زیستن مداوم در دنیای کتاب ها و زندگی دائمی با نوشته ها و دنیای درونی استفاده کردم. در واقع دغدغه من تعادلی بین زوربا بودن و ارباب زور..."
اقا چرا به کتابی که نخوندم ارجاع میدی؟ الان خوشحال شدی من نفهمیدم چی گفتی؟
هشتگ التماس تفکر
هشتگ التماس تعادل
هشتگ عقده ای نباشیم
اقا چرا به کتابی که نخوندم ارجاع میدی؟ الان خوشحال شدی من نفهمیدم چی گفتی؟
هشتگ التماس تفکر
هشتگ التماس تعادل
هشتگ عقده ای نباشیم