A sa publication, en 1859, ce roman de George Sand fit grand bruit, suscitant de vives protestations de la part des amis et du frère d'Alfred de Musset qui estimaient que la romancière transformait la vérité historique à son profit. Depuis 1833, en effet, elle s'était follement éprise du poète. Et c'est une aventure romantique et passionnée que vécurent ces enfants du siècle - Musset dans les traits de Laurent, Sand dans ceux de Thérèse. Du triomphe de la passion jusqu'à son triste déclin, Thérèse et Laurent vont se découvrir, s'aimer et se déchirer, au fil d'une histoire fantasque, superbe et sombre, où la jalousie et la mort ne sont jamais loin des plus ardents désirs.
Amantine Lucile Aurore Dupin de Francueil, best known by her pen name George Sand, was a French novelist, memoirist and journalist. One of the most popular writers in Europe in her lifetime, being more renowned than either Victor Hugo or Honoré de Balzac in England in the 1830s and 1840s, Sand is recognised as one of the most notable writers of the European Romantic era. She wrote more than 50 volumes of various works to her credit, including tales, plays and political texts, alongside her 70 novels. Like her great-grandmother, Louise Dupin, whom she admired, George Sand advocated for women's rights and passion, criticized the institution of marriage, and fought against the prejudices of a conservative society. She was considered scandalous because of her turbulent love life, her adoption of masculine clothing, and her masculine pseudonym.
Amantine Lucile Aurore Dupin (1 July 1804 – 8 June 1876), best known by her pen name George Sand, was a French novelist and memoirist. She & He, Originally published: 1859.
A novel based on the author’s relations twenty-five years before, in 1834, with Alfred de Musset, whose death occurred in 1857.
As the story was one to which there could be no reply by the person most concerned, an indignant brother, Paul de Musset, wrote ‘Lui et Elle (She & He)’ to alter the lights on the picture.
At the entrance of the woman known in literature as George Sand upon the bohemian freedom in Paris, she shared her life with Jules Sandeau, and first used the pen-name Jules Sand, when he and she worked together and brought out a novel entitled ‘Rose et Blanche.’
Enabled shortly after to get a publisher for ‘Indiana,’ which was wholly her own work, she changed her pen-name to George Sand. But Sandeau and she did not continue together.
Alfred de Musset and she entered upon a relationship of life and literary labor which took them to Italy at the end of 1833, gave them a short experience of harmony in 1834, but came to an end by estrangement between them in 1835.
Her side of this estrangement is reflected in ‘Elle et Lui,’ and his in Paul de Musset’s ‘Lui et Elle.’
تاریخ نخستین خوانش: روز پنجم ماه دسامبر سال1972میلادی
عنوان: دلدار و دلباخته؛ نویسنده: ژرژ ساند؛ مترجم: احمد سمیعی؛ تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، سال1345 ، در338ص؛ چاپ دوم سال1351؛ چاپ دیگر تهران، علمی فرهنگی، سال1379؛ در257ص؛ شابک9644451422؛ موضوع داستانهای نویسندگان فرانسه - سده19م
نویسنده: «آمانتین اُرُر لوسیل دوپَن»؛ سپس «بارونس دودِوان»، که بیشتر با نام مستعار «ژرژ ساند»؛ شناخته میشوند؛ «رماننویس رمانتیک»، «نمایشنامه نویس»، «روزنامه نگار»، «اصلاح طلب اجتماعی»، و «خاطره نگار» «فرانسوی» بودند؛ امروزه کتابهای پرشمار ایشان، کمتر خوانده میشوند؛ در سده ی نوزدهم میلادی؛ «ساند» یکی از تأثیرگذارترین زنان زمانه ی خویش، و مهمترین نویسنده ی زن «فرانسه» بودند؛ در دهه ی سوم سده نوزده میلادی، ایشان که از آثارشان، برای ترویج، و آموزش اصلاحات «سوسیالیستی»، استفاده میکردند؛ تصویر کلیشه ای از زنان، کارگران، دهقانان، و طبقات فرودست جامعه را، تغییر دادند؛ ایشان نخستین نویسنده ای بودند، که زندگی کارگران، و کشاورزان، و کودکان را، در رمانهای خود، به تصویر کشیدند؛ و گونه ای، و ژانری از رمان، با عنوان «رمان روستایی» را، پایه گذاری کردند، که البته فرمِ داستانهای شفاهی پای بخاری، و کرسی را داشت؛ «ساند»؛ آداب و رسوم، و سنتهای اجتماعی منطقه ی سکونت کودکی خویش را، که با رخداد خیزش صنعتی، به سرعت در حال ناپدید شدن بود، روایت میکند؛ ایشان از پیشگامان ادبیات «فمنیستی» نیز بودند، و در آثارشان نگاه کلیشه ای مردانه، بر نقش زنان را؛ به چالش میکشیدند؛ «دلدار و دلباخته» شرح مناسبات عاشقانه ی «ژرژ ساند» است، با «آلفرد دو موسه»؛ آن دو به عشاق «ونیز»، شهرت يافته اند؛ تحلیلهای روانشناسی باريک بینانه، و نظریاتی بدیع؛ درباره ی هنر، و تجلیات نبوغ، و نقاشیهایی استادانه از طبیعت، در رمان، هماره به چشم خوانشگر ميآید؛ بخشی از متن رمان را، نامه های «ترز (ژرژ ساند)»، و «لوران (آلفرد دو موسه)»، به یکدیگر، میآراید
تاریخ بهنگام رسانی 03/10/1399هجری خورشیدی؛ 11/09/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
"Une femme, quand elle est héroïque, ne l'est pas à demi."
When you have a crush, or feel a passionate love and devotion for someone, the last thing you want to believe is that it will some day be over, that the strongest of feelings will fade and disappear, and leave you to see the disappointing normality and boredom of your object of obsession.
I had a passionate crush on George Sand when I was in my early twenties. I read everything I could get hold of - and she was a prolific writer, even compared to other hard-working authors of her time and place, like Balzac or Flaubert. Just as much as with her fiction, I fell in love with her life story - the eternal pendulum between hard, serious work, care for her children and her home, and that other side of her, the wild desire to do whatever she felt like, when she felt like it. Cross-dressing, smoking, engaging in love affairs, painting, drawing, writing for a living. All was possible for her in a world in which women lived mostly like Jane Austen's heroines - if they were privileged and lucky. To marry well and to be forgotten in a well-protected household was not enough for George Sand.
Not only did she dare to take famous lovers like Musset or Chopin, she even wrote only slightly disguised novels explaining her illustrious relationships to the eager yet scandalised reading public.
Elle et Lui, the simplest title possible for a love story. What else do you need to say? The title already contains all the drama, the jealousy, the exclusive focus, the intemperance, the frustrations and the sweet moments of complete bliss. And the fact that it can be written down as a story already tells you it is over, complete, finished, a closed chapter.
I lost sight of my passion for George Sand, moved on, had other reading experiences, got absorbed by other authors, forgot my obsession for her. And yet. Something lingered, stayed with me of the sweetness of that early love. And the other day, rearranging my bookshelves, I came across my whole collection of her work, in the back row at the top of a bookcase, and I felt that well-known, cherished flutter in my stomach. Those butterflies, that first moment of recognition ... There she was, that strong, independent woman, with her invincible love for life, the woman who wrote to the much younger Flaubert:
"L’humanité n’est pas un vain mot. Notre vie est faite d’amour, et ne plus aimer c’est ne plus vivre."
And I felt sad that I hadn't reviewed any of the dusty volumes, that I hadn't documented my affair with her writing, made it official.
Elle Et lui, her account of her stormy love affair with Alfred de Musset, is a perfect place for anyone to start reading George Sand, and it is never too late to fall in love with a person as acutely alive she was.
Daring to live, and to change, and to move on, and to keep the memories forever - that is her message!
دوستانِ گرانقدر، <دلبر و دلباخته> از 338 صفحه و 14 فصل تشکیل شده است که در اصل داستانِ عشقی است که میانِ نویسنده، یعنی بانو <ژرژساند> و <آلفرد دو موسه> میباشد که به "عشاق ونیز" شهرت یافته بودند ***************************** در این داستان <ترز> را که نقاش است به عنوانِ دختری با عشقِ ناب و البته دودل و بلا تکلیف میبینیم و <لوران> را که او نیز نقاش است، معشوقی پشیمان شده از اشتباه میشناسیم که برایِ اثباتِ عشقش، حاضر میشود دختر را به رغیبِ عشقی خویش، یعنی <پالمر> بسپارد و راهش را از وی جدا سازد که این کار او عجیب و غیر قابلِ درک بود، حتی از جانبِ عشقش <ترز> .... از طرفی <پالمر> نمیداند که آیا <ترز> او را دوست دارد و یا دلش با <لوران> است و همین موضوع سبب میشود که خودش را آزار دهد و خودخوری کند و حتی پنهانی کشیکِ آن دو را بدهد که ببیند <ترز> با <لوران> عشق بازی میکند یا واقعاً <لوران> را از دل بیرون کرده است عزیزانم، موضوع آزار دهنده، ترجمهٔ کتاب بود که در بسیاری از موارد، ضعیف و نامفهوم ترجمه شده بود ------------------------------------------------- امیدوارم این ریویو جهتِ معرفیِ این کتاب برایِ شما بزرگواران، کافی و مفید بوده باشه <پیروز باشید و ایرانی>
یکی از چیزهای مهمی که از ادبیات کلاسیک زنان باقی مونده،قطعا درک و توصیف درست و عمیق و موشکافان�� از احساساته.و این رو پس از خوندن کتابهای جین آستن، مونتگمری و ژرژر ساند میگم.خیلی لذت بخشه جوری که قشنگ مثل یه روانشناس توضیح میدن که چطور فلان احساس شکل گرفته یا نابود شده یا ادامه داره.چه درمورد مرد چه زن، دقیقا رفتارهای دنیای واقعی رو رسم میکنن و جالبه که بعد از ۲۰۰ سال انسانها همونن که بودن. و شاید ۳ ستاره فقط برای لذت بردن از این موضوع+ جملات شاعرانه-بدون در نظر گرفتن زیادهگوییهاش-میدم.
کتاب درمورد زنی(داستان واقعی زندگی نویسنده)بود که فکر میکرد هنر تنها عشق زندگیش میمونه اما کم کم این نیاز متمایل میشه به عاشق شدن و کل کتاب کشمکش اعصاب خورد کن این زن با دوست مذکرش لوران هستش که مدام از عشق به دوستی و از دوستی به عشق میرن.(و یه سری پلات های مهم دیگه که کتاب رو پیش میبرن که دیگه اسپویل نمیکنم)
خوشحالم که خوندمش، خیلی چیزا برام جا انداخت که نیاز داشتمش چه درمورد رفتارهای عشق چه این روال تصمیم گیری زن و مرد در عاشق شدن...زیبا بود ولی اگر کمی از حالت فرانسوی بودنش و زیاده گویی ها کم میشد و یکم هم شتاب میگرفت، ۵ ستاره میشد.هرچند که شاید ترجمه میتونست روان تر باشه ولی خب این مدل ادبیش هم لذت خودشو داره.پایان بندی هم خداروشکر از اون دلچسبهایی بود که آدم با خودش میگه "آهااا حالا شد، کل کتاب ارزش این پایان رو داشت"
⭐3.5
📜این جهان کمدی مبتذلی بیش نیست.اما حالا که خبر نداریم ورای آن چه هست و آیا اصولا چیزی هست، چرا خود را مافوق آن قرار دهیم؟
📜باکی نیست!افتخار این جهان همین است!آدمی به روی آن تف میافکند اما نمیتواند از آن در گذرد، زیرا چیزی بهتر از آن وجود ندارد!
📜از دو فرشتهای که در وجود مناند سرانجام شیطانی زاده میشود.
📜این روح نیرومند و تیره بخت بدان سان ساخته شده بود که محال بودنِ چیزی، برای خواستار بودن آن او را بس بود.
...l'amour est une fleur trop délicate pour se relever quand on l'a foulée aux pieds
Ce petit roman a été écrit par l'écrivain français Georges Sand (1804-1876). Il raconte la passion tumultueuse entre Thérèse et Laurent, deux artistes aux tempéraments trempés mais opposés, et qui sont très fortement inspirés d'elle même et d'Alfred de Musset, avec lequel elle eut une liaison entre 1833 et 1835. Alfred avait de son côté évoqué cette passion à chaud, dès 1836, dans La Confession d'un enfant du siècle. Georges Sand fit paraitre ce roman en 1859, après la mort d'Alfred, alors qu'elle avait hésité à brûler sa correspondance avec lui.
Le roman déplut au frère de Musset, Paul, car son frère ne paraissait pas sous son meilleur jour, selon son sentiment. Il fit paraître Lui Et Elle, dans lequel il changea la perspective, et fit paraître Alfred dans un rôle de victime. Profitant du tumulte provoqué par cette affaire, Louise Colet, une maîtresse d'Alfred à cette époque, fit paraître Lui, dans lequel elle donne encore un nouveau point de vue aux évènements. La presse satirique ne manqua pas de faire des gorges chaudes de toutes ces révélations en cascade.
C'est que le Laurent du roman est véritablement insupportable: lorsqu'ils sont en Italie, il disparait des nuits entières, revient ivre et blessé, enrage si on ose lui poser la moindre question, exhale un mal-être qui va jusqu'à la méchanceté, puis se jette soudain dans le repentir le plus lamentable, proteste jusqu'au sublime, se rend malade au point de mettre ses jours en danger. Thérèse s'afflige de ces extravagances, mais plaint celui qui en est à la fois la victime et l'auteur, et traite ces deux personnages fondus en un avec un mélange de rigueur et de commisération.
Les affaires sentimentales des gens célèbres ou puissants sont toujours fascinantes, car on aime à voir ceux qui nous dépassent être le jouet des mêmes passions que celles qui tourmentent les autres hommes. Leurs faiblesses, leurs emportements, leurs réactions sans calculs, hors de l'empire d'eux-même, nous les rendent plus proches et plus aimables. Mais surtout, Georges Sand livre un point de vue personnel au travers du prisme du temps et de la maturité, ce qui donne à ce roman un singulier mélange de folie et de sagesse. J'ai pris un vif plaisir à sa lecture, et compte bien lire le point de vue d'Alfred de Musset pour mieux comprendre ce fameux mal qui le rendait à la fois parfaitement imbuvable et terriblement attachant. Cette édition est accompagné d'un appareil critique très conséquent.
"...sento che vivrò tutta la mia vita amandoti e maledicendoti..."
George Sand e Alfred de Musset
Lei: Thérèse Jacques Lui : Laurent de Fauvel
Romanzo o confessione autobiografica? Questa è la domanda ricorrente, dimenticando che, spesso e volentieri, la verità sta nel mezzo e, probabilmente, qui ci si trova di fronte all’una e l’altra cosa senza che nessuna delle due parti ne soffra.
In ogni caso, qui c’è in gioco la passione. Un sentimento che dapprima striscia tra le parole, s’insinua negli sguardi e pian piano diventa fuoco che incendia. Due caratteri opposti e soprattutto nel modo in cui si relazionano all’arte.
Lui impetuoso e vorace; lei razionale e pragmatica.
La storia contiene le sfumature e le declinazioni sentimentali ma anche dei colpi di scena molto teatrali. Come se non fosse già complicato portare avanti questa relazione di coppia s’inserisce un terzo personaggio: Richard Palmer, un vecchio conoscente di Thérèse...
Sono pagine intrise di amore e odio, luci ed ombre.
Leggere la biografia di Amandine Aurore Lucile Dupin –al secolo, George Sand- è già di per sé come assistere ad una rappresentazione, dove nascite illegittime, segreti, follie e contorte relazioni si susseguono come a rivendicare un’insaziabile fame del vivere.
Credo che questo romanzo vada inquadrato sotto questa luce perché essere consci del fatto che la scrittrice per prima fu protagonista del suo stesso eccesso.
Alla pubblicazione il romanzo fu molto chiacchierato proprio per il palese risvolto autobiografico. de Musset era morto da poco stroncato dall’assenzio e il fratello Paul cercò di vendicarsi pubblicando un contro romanzo:" Lui e lei" ribattendo episodio per episodio al romanzo della Sand e capovolgendo i ruoli di vittima e carnefice.
In effetti, la narrazione è alquanto narcisistica. Lei, Thérèse/Amandine/George si racconta come il simulacro della Bontà, del Giusto. Come una crocerossina fa opera di salvataggio verso Colui che soffre di una profonda malattia dell’anima, cosa sicuramente vera per quanto riguarda la reale vita di de Musset ma, insomma, c’è quel troppo che, alla lunga infastidisce.
In breve: mi aspettavo qualcosa di più ma alla fine forse era meglio ci fosse stato qualcosa di meno...
Ps- Notevole la descrizione di La Spezia. Porto Venere e l’Isola Palmaria
«Invece sì! invece sì! – gridò Laurent. – Queste lacrime fanno bene, hanno annaffiato un terreno inaridito, forse il mio cuore si rianimerà! Oh, Thérèse! mi avete già detto una volta che mi vantavo con voi di cose di cui dovrei arrossire, che ero come il muro di una prigione. Avete dimenticato una cosa però: dietro a quel muro c’è un prigioniero! Se potessi aprire la porta, lo vedreste. Ma la porta è chiusa, il muro è di bronzo e la mia volontà, la mia fede, il mio affetto e perfino la mia parola non possono attraversarlo. Dovrò vivere e morire così? A cosa mi sarà servito, vi chiedo, imbrattare i muri della mia prigione, se la parola amore non si trova scritta in nessun luogo?».
Encore une déception, et j’ai l’impression de les enchaîner en ce moment (la faute à mes choix de mes livres ou à une panne de lecture personnelle, allez savoir). J’ai traîné ce roman, qui fait pourtant à peine 250 pages, pendant des semaines. Cela fait très longtemps que je veux lire ce roman, qui relate la passion qui a existé entre George Sand et Alfred de Musset. Je m’attendais donc à de grands personnages, des sentiments nobles, même si on sait d’avance que la fin n’est pas joyeuse. Mais qu’est-ce que je me suis ennuyée. Et même l’écriture toujours très élégante de Sand n’a pour moi pas sauvé ce livre. J’ai trouvé les personnages assez vulgaires (mais quelle horreur que celui de Laurent), leur histoire assez insignifiante (je n’ai à aucun moment ressenti l’amour entre les deux) et les sentiments très grossiers : c’est à base de je t’aime, je ne t’aime plus, tu es comme mon fils, tu me fais souffrir, je pourrais mourir, reviens à moi, j’en aime un autre, et ben du coup moi aussi, je te pardonne, tu me blesses encore, et on revient au début. C’était répétitif et agaçant. Plutôt qu’une belle histoire d’amour racontée avec nostalgie et qui les ferait rentrer dans le mythe, j’ai plus eu l’impression que Sand a cherché à régler ses comptes en présentant Musset, indirectement, sous le pire jour possible. Au moins, je peux dire que je l’ai lu…
ژرژ ساند هر اندازه نویسندهی پرگو و درازبافی باشد، من دوستش دارم، شاید چون آزادانه زیست و اندیشههای زیبایی داشت. این کتاب برای من خواندنیتر از دیگر کتابهایش است چون دربارهی دوران دوستی ژرژ ساند و آلفرد دوموسه (دیگر نویسندهی فرانسوی) است. ترجمه سمیعی بامزه است، نثر متکلف و مغلق ساند را خوب درآورده، و از برگزیدن واژهها به آسانی میتوان ترجمهی سالهای چهل را بازشناخت. نام کتاب به فرانسه او (زن) و او (مرد) است که سمیعی با هوشمندی آن را به دلدار و دلباخته بازگردانده. ژله را هم نوشته لرزانک که من خوشم آمد، مترجمان امروزی باید کمی از پیشینیان بیاموزند.
Ei bine, romanul este o biografie: dragostea pe care Georges Sand și Alfred de Musset le-au împărtășit. Acesta din urmă a scris și un roman numit „Confesiunea unui copil al secolului” despre dragostea lor, la care George Sand răspunde cu acest roman „Ea și el”. Am vrut să-l citesc atât de mult după ce l-am primit, dar a fost foarte enervant. Nu știu cum am reușit să-l termin. Ce își poate dori o persoană de la viață? Astăzi are nevoie de un lucru, mâine de altul. Ceea ce a dorit cândva, acum a devenit o piedică. Iar lucrul cu adevărat necesar nu se poate obține, deoarece nu poate exista. Și rămâne omul cu inima frântă și sufletul rănit, învinuind pe alții care nu-i mai oferă un umăr puternic. Motivul nu este în tine, căci auto-înșelăciunea predomină întotdeauna. Dacă cei care se iubesc decid să se despartă, atunci el este vinovat - crede ea, ea este vinovată - crede el. În apărarea opiniei personale, scriitorul va scrie o carte, așa cum a acționat George Sand, justificându-se și făcând acuzații. "Un amestec de dramă, un exemplu bun de iubire destructibilă care se transformă într-un viciu și atunci care-i diferența dintre iubire și țigară?"
Enquanto Confissão de um Filho do Século, a versão de Alfred de Musset para essa história, é um tratado sobre o inferno do ciúme, a versão de Sand é uma história amena sobre um romance reles descrito sem muita profundidade psicológica. Se Musset seautoretratou como um cuzão, imagine se Sand não fez o mesmo... Mas enquanto ele é um insuportável magnificamente trabalhado em Confissão, aqui ele é um insuportável menor e sem razão para que qualquer mulher o amasse. Enfim, quem saiu ganhando nessa história foi mesmo o Musset, por mais foda que George Sand o era.
Eine überaus eigenartige Lektüre, deshalb keine Sterne. Literaturgeschichtlich sicher hoch relevant, das kann ich schon nachvollziehen, aber insgesamt hat mich die Geschichte vor allem befremdet. Eine komplizierte Liebesgeschichte erzählen vor der Erfindung der Psychologie: Das muss eine schwierige Aufgabe gewesen sein. Ich hätte sie nicht lösen wollen. Und ich verstehe auch, warum das Buch zur „Bibliothek der verschwundenen Bücher“ gehört.
امان از دست این فرانسوی های رمانتیک که دق میدن آد��و به خوبی هیجان های لحظه ای عاشق در این کتاب تحلیل شده و مهم تر از اون درگیری هایی که معشقوق ممکنه بعد از ابراز عشق با خودش داشته باشه که ناشی از احساس مسئولیت در قبال عاشق هستش این تحلیل ها بسیار زیادن توی این کتاب اما چیزی که در مورد خودمه این بود که کلمات خیلی برام پر قدرت نبودن و اونطور که باید حس نمیکردم ضربات سنگینی رو به روحم وارد کنه. شاید پرگویی هایی که در اون تحلیل ها بود به نوبه خود از ارزش کلمات و تأثیر گذاری اونا کم میکرد با این وجود استفاده های بیشمار از سمبل ها و همچنین توضیحی که مترجم محترم در پانوشت در مورد اون ها داده بود بسیار برام لذت بخش بود و تا امروز فکر میکردم چخوف سلطان بلامنازع استفاده از خدایان و شخصیت های اساطیری توی داستان هاشه ولی الان باید ژرژ ساند رو هم اضافه کنم کنارش چرا که حتی ژرژ ساند زیباتر و به موقع تر از این سمبلا استفاده کرده بود امیدوارم که هرکسی این کتاب رو میخونه بتونه ازش لذت ببره. من که بردم
خوندن این کتاب رو -علیرغم اینکه موضوعش چندان چنگی به دلم نمیزد- بر خودم واجب کردم چون یکی از آثار پیشگام ادبیات فمینیستیه. و خود ژرژ ساند زنی تجددخواه، متفکر، جسور و مطرح در سپهر روشنفکری فرانسهی قرن نوزدهم بود. داستان در مورد عشق ترز و لورانه که گویا برگرفته شده از داستان عشق واقعی خود ژرژ ساند با شاعر آلفرد دو موسه که به عشاق ونیز مشهور بودند. جالبترین نکتهی رمان برای من در این بود که ساند چطور دقیق و نقطهزن کیفیات روحی و احوالات انسانی رو توصیف میکنه. و چقدر دقیق نشون میده یه رابطهی تاکسیک و فرساینده «چگونه» میتونه باشه. اینکه عشق با تمام بزرگی و شکوهش بسنده نیست. شاید شکافها رو بتونه پر کنه ولی وقتی جهانبینی آدمها و سبک زندگیشون اساساً متفاوت باشه، گسلها پرشدنی نیستند. بخش مهمترش اما که [متأسفانه] بسیار جزئی بهش پرداخته شده بود، تفاوت نگرش جامعه نسبت به زنان بود. اینکه جامعه چه فشاری به زنانی که در «استاندارد» مردسالارانه نمیگنجن و «غیرمتعارف» محسوب میشن، وارد میکنه. و هزینه و تاوانی که زنان برای یه رابطهی «غیرمعمول» میپردازن، چقدر -در مقایسه با مردان- گزافتر و جدیتره.
توی ریویوها خوندم که خیلیها با ترجمه ارتباط برقرار نکردن. من ولی چون از فارسی دههی ۳۰ و ۴۰ و اینها لذت میبرم، نثر سمیعی گیلانی خیلی به دلم نشست. یه وایب کلاسیکی داره. توصیفش یکم سخته، یه پاراگراف ازش بخونین متوجه منظورم میشین.
در ادامه میخوام دوتا شخصیت اصلی رو توصیف کنم که خواهنخواه اسپویل داره. برای همین همینجا اشاره میکنم و علامت میذارم تا اگر کسی خواست نخونه و اسپویل نشه.
پرز زنی حدوداً سیساله، صبور، منظم، با انضباط، با پشتکار، محزون، مردد، نرمخو، ساکت، انزواطلب و بیحاشیه بود. در عوض لورانی مردی چندسال جوانتر، دمدمیمزاج، زودخشم، عاصی، تنوعطلب، بیثبات، خوشگذران، شکاک و عصبی بود. فکر میکنم ذکر این صفتهای توصیفی دقیق کافی باشه برای فهمیدن اینکه این دو شخصیت دو خط موازی بودهن. و قصهی رابطهشون چقدر مستعد سمّیبودن بود. بماند که چقدر پیچیدگیهای روانشناختی دیگهای داشتن که در این مقال نگنجد.
پ.ن: منزجرکنندهترین قسمتش این بود که در تمام کتاب، پرز و لوران، دائماً رابطهی عاشقانهشون رو با رابطهی مادر-فرزندی و خواهر-برادری هویتبخشی میکردن. مثلاً پرز دائماً لوران رو «فرزندم» یا لوران پرز رو «خواهر نیکوکار من» خطاب میکرد. یا مثلاً بعد از تمومشدن رابطهشون، اون میگفت بیا مادرت باشم و اونیکی میگفت بیا برادرت باشم. واقعاً مشمئزکنندهست، نیست؟ در فرانسهی قرن نوزدهم چه خبر بوده جدی؟ :)) Ewww brother, ewwww. حالا اینوسط هم مووآننکرده پای چندتا آدم دیگه رو هم کشیدن وسط. و احساسات اون بیچارهها رو هم بازیچهی ندونمکاریهای خودشون کردن.
ب.ن: الآن پنج صبحه و من فردا از صبح تا شب فولشیفتم ولی اینجام و دارم اینا رو مینویسم. بیخردی تا به کجا؟
A very beautiful and moving book by George Sand, which is based on her stormy romantic relationship with the great French poet Alfred de Musset! I was fascinated by Sand’s writing style, but at the same time I do not know to what extent her story is close to the reality. I read de Musset’s version in his novel “Confessions of a Child of the Century” and I read his brother’s Paul’s “He & She” and “Biography of Alfred de Musset”, so I wanted to read the story from the other party’s perspective (i.e. George Sand) of the story. The book stressed the complex nature of human relationships as well as the complex nature of love; moreover, it leaves you puzzled with the meaning of love. On the other hand, it shows how suspicion and jealousy can destroy the romantic relationship. I left the book with the following question: “Is suffering really a part of romantic relationship?”. I loved the description of the vision Laurent had, and the description of nature. The translation was a beautiful one, and the language and the description of thoughts and emotions were amazing.
Una historia de amor, celos y obsesión entre dos artistas: Lorenzo, joven, obsesivo, alocado, solo sabe amar lo que no puede alcanzar, como un niño que cuando consigue el ansiado juguete lo desecha. Teresa abnegada, débil y a la vez fuerte, enamorada del amor, no puede más que caer una y otra vez en los mismos errores.
Un gran libro de una autora que he descubierto hace poco.
Un mois et six jours après, je finis ENFIN ce roman exceptionnel. Mon premier Sand, un grand grand plaisir romanesque et romantique, au sens mouvement littéraire, car le romantisme ce n’est pas le terme qui correspond à cette histoire d’amour tempétueuse et malheureuse.
کتابی بسیار زیبا و تکان دهنده از ژرژ ساند که بر اساس رابطهی عاشقانهی طوفانیاش با آلفرد دو موسه! من شیفتهی سبک نوشتن ساند شدم، اما در عین حال نمیدونستم داستانش تا چه حد به واقعیت نزدیکه. من رمان دو موسه "اعترافات یک کودک زمانه" رو ماه پیش خوندم و انقدر مشتاق شدم که بیوگرافی آلفرد دو موسه رو هم خوندم. این کتاب مقدمهی آشنایی من با ژرژ ساند بود. من عاشق قلم نویسنده شدم و همچنین از شخصیت هایی که خلق می کرد خوشم اومد. داستان بر ماهیت پیچیدهی روابط انسانی و همچنین ماهیت پیچیدهی عشق تاکید داشت. علاوه بر این، شما رو با معنای عشق گیج میکنه. از طرفی نشون میده که چگونه سوء ظن و حسادت میتونه رابطهی عاشقانه رو از بین ببره. من کتابو با این سوال بستم: "آیا واقعاً رنج بخشی از رابطهی عاشقانه س؟". توصیف افکار و احساسات توی این داستان شگفت انگیز بود. این کتاب که روابط آشفتهی دو نفر رو که از دوستی به عشق تبدیل شده بیان میکنه، بسیار احساسیه. شما عمیقاً دنیای احساسی دو نفر رو لمس میکنین. اگر علاقهمند به خوندن دقیق عواطف و دنیای فکری شخصیت ها هستین، پیشنهاد میکنم این کتابو بخونین. ترز و لوران افرادی هستن که به هنر نقاشی مشغول هستن و در ابتدا به واسطهی این هنر با هم ارتباط دوستی برقرار میکنن. با گذشت زمان، این پیوند از دوستی به عشق تبدیل میشه، اما شرایطی به وجود میاد که جذابیت این عشق از بین میره. با پیشرفت کتاب، من برای ترز متاسف شدم و در هر صفحه ویران شدم. برای چنین زن ساده لوح و حساسی جنایت بود که با مردی آزمایش بشه که لیاقتش رو نداشت. از همون اول تا انتهای کتاب، آرزوی من این بود که ترز از شر هر دو مرد خلاص بشه و به زندگی خودش ادامه بده. انتشار این رمان با اعتراض برادر و بسیاری از دوستان آلفرد دوموسه مواجه شد.
Le roman a été écrit par Georges Sand suite au choc qu’elle a vécu après la mort d’Alfred de Musset. J’avais tellement envie de le lire après avoir découvert cela mais ça a été fort ennuyeux. J’ignore comment j’ai enfin pu le terminer. Bon, le roman est une biographie : l’amour qu’ont partagé Georges Sand et Alfred de Musset. Ce dernier a aussi écrit un roman intitulé « La confession d’un enfant du siècle » évoquant leur amour. Déçue.
George Sand hatte eine Beziehung zu dem Schriftsteller Alfred de Musset, einem bekannten französischen Romantiker. Über diese Beziehung verfasste sie das autobiographisch geprägte Werk Sie und Er. Es war sicherlich eine abenteuerliche Zeit für eine Frau, allein und selbstbestimmt zu leben und frei zu entscheiden, mit wem sie Leben und Bett teilen möchte. Die gesellschaftlichen Beschränkungen (Scheidung undenkbar, ungetraut zusammen leben ein Skandal...) dramatisieren das Geschehen in immenser Weise. In Sie und Er wird deutlich, wie kompliziert Freundschaft, Liebe und Sex in dieser Zeit für eine Frau waren und wie gegensätzlich dazu die Freiheiten eines Mannes waren, der sich nahezu alles erlauben konnte, ohne dafür verurteilt zu werden. George Sand lässt ihre Protagonisten Maler und nicht Schriftsteller sein und verändert auch die familiären Voraussetzungen, so dass Sie und Er ein fiktives Werk und kein rein autobiographisches Zeugnis sind. Im Zentrum steht der emotionale Kampf der beiden Protagonisten, die sich zwar lieben, aber an ihren charakterlichen Differenzen ein ums andere Mal scheitern und nicht zusammen glücklich werden können. Im Grunde ist Er ein egozentrisches verwöhntes Kind, das rücksichtslos alle seine Launen an Ihr auslässt, Sie leidet bis zur Selbstaufgabe darunter, bringt aber lange keine Kraft auf, sich aus der missbrauchenden, masochistischen Beziehung zu lösen. Das klingt dramatisch, hat mich aber in weiten Teilen eher gelangweilt und sogar gequält. Weite Passagen werden durch die emotionalen Ergüsse dieses unsympathischen Ers in Briefform gefüllt, während man bei ihr immer nur von dem Wunsch nach Trennung und Ende liest, nur damit sie dann wieder und wieder zu ihm zurückkehrt. Anstrengend. Im Licht der Zeit und hinsichtlich der autobiographischen Bedeutung vielleicht für Liebhaber der romantischen, französischen Literatur interessant, aber sicherlich keine unbedingt essentielle Lektüre. Vielleicht erschien es nicht ohne Grund 2015 als eines der von zwölf vergriffenen Meisterwerken in der "ZEIT Bibliothek der verschwundenen Bücher". Diese ist übrigens inzwischen auch vergriffen.
Elle et Lui est un roman très intéressant à lire puisqu’il retrace par le biais de la fiction l’histoire d’amour tumultueuse entre George Sand et Alfred de Musset. On y découvre plus qu’une romance vouée à l’échec mais aussi une étude de la vision artistique des deux auteurs ici représentés par les peintres Thérèse et Laurent. Alors que Laurent est représenté en artiste tourmenté et enfantin avec une grande justesse, j’ai trouvé que le personnage de Thérèse était assez plat. En effet, l’auteure la représente comme étant une femme vertueuse qui a toujours raison sur tout. Cela crée donc un fossé un peu trop grand entre le personnage de Laurent qui est bien construit et Thérèse qui manque parfois de personnalité. Un autre aspect du roman que j’ai trouvé décevant est le manque de description du procédé artistique des deux personnages qui aurait pu rendre le roman plus intéressant à lire. Enfin, j’ai trouvé la fin assez soudaine et pas assez bien amenée par rapport au reste du roman. Le dénouement final est trop rapide et la dernière révélation sort un petit peu de nulle part.
Een ‘vergeten’ schrijfster van de 19e eeuw ondanks dat zij haar stempel drukte op het tijdperk samen met tijdgenoten zoals Jane Austen, Harriet Beecher Stowe, Charlotte Brönte… Ze schreef onder een mannelijk pseudoniem, was feministe avant la lettre en haar invloed op Delacroix, Dumas, Flaubert was groot. Desalniettemin geraakt ze in de vergeetput, en verdwijnen haar boeken langzaam uit onze bibliotheken (tot mijn groot verdriet).
Van de vele liefdesgeschiedenissen uit haar leven hebben die met Chopin en Alfred de Musset de meeste aandacht getrokken. Dit boek gaat over haar relatie met de Musset. Heel intiem boek met schrijnende, gedetailleerde passages over de psychoses van Musset.
A book that could have been written in this day of age.
The book talk about the love story fo Therèse and Laurent: a crazy, toxic love where the reader does not know whose side to pick.
Laurent is selfish, cannot choose whether he loves Therèse or not: when he does not have her, he pleads her to be with him, leaves and swears to never come back and comes back after one hour. The minute he gets her to fall in love with him, he is suddenly bored and sick of her.
Therèse, on the other hand, is a bit older than him: she cares for him as if he was her son, and no matter how toxic Laurent is to her, she always comes back.
There is not a lot of "action" in the book, so do not read it if you are looking for that type of book. It contains a lot of dialogue and letters written to each other.
What I loved about this book was that, even if it was written in the 1800s, I feel like this could be something one of my friends could experience (and, obviously, explained in a different way).
The ending was a bit abrupt - I will not spoil.
Overall, I would love to read it again at another point of my life.
Что может хотеть от жизни человек? Сегодня ему требуется одно, завтра другое. Некогда желаемое оказывается помехой. И не может случиться обретения подлинно нужного, поскольку такового существовать не может. Яркое стремление постепенно сходит на нет, вплоть до полного отторжения. И остаётся человек с разбитым сердцем и израненной душой, укоряя других, подменивших крепкое плечо эмоциональным разладом. Причина обнаруживается не в себе, ибо самообман всегда преобладает. Если любившие друг друга решают расстаться, значит виноват он — думает она, виновата она — думает он. В защиту личного мнения писатель напишет книгу, как поступила Жорж Санд, оправдываясь и выдвигая обвинения.
انرژی زیادی برای به پایان رساندن این کتاب خرج کردم و چندان دوستش نداشتم چون هم ترجمه به نظرم میتوانست راحتتر باشد هم شخصیتها کمی عاقلتر :) البته کتاب دارای جملات درخشان و درسهای زیادی دربارهٔ استحکام یک رابطه بود. اما خب شخصیتها گاهی اوقات بیاندازه اذییتم میکردند و تحمل خودشان و کتاب را برایم بینهایت سخت میکردند. توصیهاش میکنم در صورتی که صبر فوقالعادهای در برابرشان داشته باشید :) و خب صدالبته که اینگونه سبکها را دوست داشتهباشید.