Zahra's Reviews > بلندی های بادگیر
بلندی های بادگیر
by
by
از بین سه خواهر برونته، امیلی همیشه برای من جالبتر بوده. بر عکس دوتای دیگه، از امیلی فقط چندتا شعر و یک رمان بیشتر باقی نمونده اگرچه شایعهای وجود داره که شارلوت دستنوشته های یه رمانی که امیلی پیش از مرگش مشغول کار کردن روش بوده رو سوزانده. بهرحال همین منابع محدود هم به قدر کفایت جایگاه امیلی رو بین خواهران برونته برای من بالاتر از بقیشون قرار میده. یک چیزی بسیار احساسی، پر جنب و جوش و گیج کننده در نوشته های امیلی وجود داره که زندگی رو با تمام دردها و شادیهاش با ما رو به رو میکنه.
بلندی های بادگیر معمولا بعنوان یه داستان عاشقانه بین کاترین و هثکلیف معرفی میشه و گرچه این «عشق» پلات اصلی داستانه اما نهایتاً یک سوم رمان رو به خودش اختصاص میده و بقیه درباره عواقب این «عشق طوفانی» این دو نفره.
همه جای این رمان خشونت رو میشه احساس کرد. زن، مرد، بچه و حتی سگ های مزرعه هم از آزار رنج میبرن. خشونتی که هثکلیف در زمان کودکیش تجربه میکنه اون رو در بزرگسالی تبدیل به یه موجودی عاری از هرگونه احساس میکنه که کوچکترین شباهتی به یه انسان نداره. هثکلیف این چرخه خشونت رو با آزار دادن تمام کسانی که اطرافش هستن از جمله زن و پسرش ادامه میده.
هوای طوفانی و مرگبار بلندیها، منعکس کننده رنجیه که هر شخصیت به دلیل این سوء استفاده بی پایان هثکلیف احساس می کنه. اما آیا هثکلیف یا هرکس دیگری تو این چرخه مقصره یا همه قربانین؟
کتی در هذیان های خودش توی خانهای دنج و راحت احساس خفگی میکنه. باوجود زمستان سرد، اون همچنان می خواد پنجره ها باز بشن. در حالی که از بیرون، کتی با استانداردهای جامعه اش مطابقت داره، اما مصممه که روحش «از همان چیزی ساخته شده است که هثکلیف ساخته شده است» و در اعماق وجودش تایید می کنه که اون هم خواهان آزادیه. اگرچه آزادی برای طبیعت کتی ضروریه، اما د�� رمان برونته به صورت وحشیانه و بی رحم به تصویر کشیده شده.
روشی که برونته از طبیعت برای انعکاس چرخه خشونت استفاده می کنه خیلی جالبه، به خصوص در لحظه ای که دختر کتی به ملاقات لینتون، پسر هثکلیف، میره.
اونچه در مورد این مقایسه جالبه ایده یک چرخه هست. چرخه درد و اندوه ناگهان با چرخه فصلها گره میخوره. برونته میگه رنج انسان به اندازه فصلها اساسی و طبیعی است. اما نویسنده با نشون دادن نسلهای جوانتر که با دوستیشون چرخه کینه و نفرت هثکلیف رو میشکنن هم یادآوری میکنه که امیدی وجود داره. که در نهایت آینده همون چیزیه که فرد از اون میسازه
بلندی های بادگیر معمولا بعنوان یه داستان عاشقانه بین کاترین و هثکلیف معرفی میشه و گرچه این «عشق» پلات اصلی داستانه اما نهایتاً یک سوم رمان رو به خودش اختصاص میده و بقیه درباره عواقب این «عشق طوفانی» این دو نفره.
همه جای این رمان خشونت رو میشه احساس کرد. زن، مرد، بچه و حتی سگ های مزرعه هم از آزار رنج میبرن. خشونتی که هثکلیف در زمان کودکیش تجربه میکنه اون رو در بزرگسالی تبدیل به یه موجودی عاری از هرگونه احساس میکنه که کوچکترین شباهتی به یه انسان نداره. هثکلیف این چرخه خشونت رو با آزار دادن تمام کسانی که اطرافش هستن از جمله زن و پسرش ادامه میده.
هوای طوفانی و مرگبار بلندیها، منعکس کننده رنجیه که هر شخصیت به دلیل این سوء استفاده بی پایان هثکلیف احساس می کنه. اما آیا هثکلیف یا هرکس دیگری تو این چرخه مقصره یا همه قربانین؟
کتی در هذیان های خودش توی خانهای دنج و راحت احساس خفگی میکنه. باوجود زمستان سرد، اون همچنان می خواد پنجره ها باز بشن. در حالی که از بیرون، کتی با استانداردهای جامعه اش مطابقت داره، اما مصممه که روحش «از همان چیزی ساخته شده است که هثکلیف ساخته شده است» و در اعماق وجودش تایید می کنه که اون هم خواهان آزادیه. اگرچه آزادی برای طبیعت کتی ضروریه، اما د�� رمان برونته به صورت وحشیانه و بی رحم به تصویر کشیده شده.
روشی که برونته از طبیعت برای انعکاس چرخه خشونت استفاده می کنه خیلی جالبه، به خصوص در لحظه ای که دختر کتی به ملاقات لینتون، پسر هثکلیف، میره.
اونچه در مورد این مقایسه جالبه ایده یک چرخه هست. چرخه درد و اندوه ناگهان با چرخه فصلها گره میخوره. برونته میگه رنج انسان به اندازه فصلها اساسی و طبیعی است. اما نویسنده با نشون دادن نسلهای جوانتر که با دوستیشون چرخه کینه و نفرت هثکلیف رو میشکنن هم یادآوری میکنه که امیدی وجود داره. که در نهایت آینده همون چیزیه که فرد از اون میسازه
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
بلندی های بادگیر.
Sign In »
Reading Progress
November 26, 2022
–
Started Reading
November 26, 2022
– Shelved
November 30, 2022
–
0%
"جدی جدی ملت چجوری به این کتاب میگن عاشقانه؟ از کی تاحالا اسم گیر سه پیچ دوتا شخصیت ضد اجتماعی و روانی بهم دیگه «عشق» گذاشته شده؟ جل الخالق!!!"
December 11, 2022
–
0%
"هثکلیف و دیمون تارگرین خیلی شبیه همدیگن. دوتا آزارگر کاریزماتیک که خانواده و نزدیکان قربانی هاشون رو مجذوب و مسحور خودشون میکنن..."
January 6, 2023
– Shelved as:
romance
January 6, 2023
– Shelved as:
classic
January 6, 2023
–
Finished Reading
این جمله شما چقدر جالب بود اگه از حسادت این بوده که کتابای امیلی رو آتیش زده پس یجورایی میدونسته قلم خواهرش بهتر بود؟ من اینطور فکر میکنم
حتی شعر هایی رو که از امیلی خونده بودم درجه ها از خواهرانش بهتر بوده