Alireza Rostami's Reviews > هنر شفاف اندیشیدن
هنر شفاف اندیشیدن
by
by
آیا نویسنده نمیفهمد که در حال غرق شدن در خطاهای شناختی ای است که در سراسر کتابش به آن پرداخته ؟ شاید هم میفهمد و اما شنا کردن نیاموخته و توانایی نجات دادن خود را ندارد
کتاب کاملا الکن است و توانایی ارائه مطلب را به یک شیوه درست ندارد . نظم ساختاری قابل قبولی دارد اما در محتوا ، به کل در پدید آوردن این نظم عاجز است . هیچ نظمی در ترتیب این خطاهای شناختی وجود ندارد و بزرگترین ایراد کتاب این است که نویسنده نتوانسته شیوه ی مناسبی برای ارائه محتوای اصلی پیدا کند و فرم ، در این کتاب به طورکلی ناتوان است . یک فرم ناتوان ، نمی تواند حس و محتوا را منتقل کند . هرچند که در اینجا فقط محتوا مورد بحث است و حس جایگاهی ندارد اما نویسنده به دلیل فرم ناچیز ، قدرت انتقال محتوا را ندارد . وقتی مطالب کاملا گردآوری شده از تحقیقات دیگران است و شما حتی توان ارائه صحیح آن ها را ندارید ، نمیتوانید سخن خاصی در دفاع از کتاب خودتان داشته باشید
اگر حرفی برای گفتن ندارید ، چیزی نگویید
این جمله ی رولف دوبلی در قسمتی از این کتاب است اما مکررا خود او آن را نقض میکند و کتاب پر است از داستان سرایی هایی که باعث تلاشی و فروپاشی ذهن خواننده و دور شذن او از موضوع اصلی کتاب می شود . در واقع مخاطب نمی تواند به هیچ عنوان درک عمیقی از موضوعات درونی کتاب پیدا کند و توانایی ارتباط دادن آن ها را با زندگی شخصی خود را ندارد
وجود عواملی برای پرت کردن حواس انسان در زندگی خود ، باعث می شود که توانایی متمرکز شدن و تفکر واحد از او سلب شود . این بخشی از محتوای آخرین کتاب دوبلی است اما خود او تا چه حد به این موضوع پایبند بوده است ؟ مثال های مکرر برای توضیح دادن یک خطای شناختی ، آن چنان ذهن ��ا پریشان و پراکنده میکند که خواننده اساسا نمیتواند درک درستی از موضوع اصلی پیدا کند . فرضیه من برای فلسفه دوبلی در مورد استفاده از این حجم از داستان های پراکنده این است که او میخواهد هر فرد با هر نوع شغل و تفکری بتواند حداقل با یک مثال او ارتباط عینی برقرار کند و حرف اصلی را متوجه شود . به همین منظور است که تنها در دو صفحه ، ابتدا به مثالی از یک پزشک و نحوه برخورد او با بیماران می پردازیم . سپس به سراغ اقتصاد و سرمایه گذاران بورسی می رویم . در قسمتی از ورزشکاران مثالی می آوریم که مبادا جای آن ها خالی باشد و در آخر هم یک داستان از خودمان خلق میکنیم ( که بهترین قسمت ماجرا همین داستان های خیالی اوست ) این سراسر کاری است که نویسنده میکند اما این موضوع به ذهنش خطور نکرده که اگر انسان می تواند ارتباط خوبی با داستان پیدا کند ، به دلیل انسجام موضوعی و غرق شدن در آن است . اگر رمان نویسان بزرگ به وسیله این روش ، سخن خود را بیان می کردند ، آن ها یک داستان واحد را برای مخاطب شرح می دادند نه صد ها داستان در طول یک کتاب
اصولا داستان سرایی در کتاب های غیر داستانی ، بزرگترین خطایی است که میتوان از یک نویسنده انتظار داشت . من با دو نمونه از داستان در این بحث کار دارم . اولین آن ها را میتوان داستان هایی در نظر گرفت که خود نویسنده با تخیل خود آن ها را به وجود می آورد . در حالی که دومین نوع آن ، به ظاهر واقعیت دارد و من آن را صرفا خاطره گویی ها محض قلمداد میکنم . که قطعا با بیوگرافی در تفاوت است چون در بیوگرافی شما از داستان نتیجه نمیگیرید و صرفا آن را بیان می کنید اما تنها هدف نویسنده در این نوع از خاطره گویی ، نتیجه ی انتهایی آن است . وقتی نویسنده ، خودش آن داستان را خلق می کند ، طبیعتا ا��عاد داستان را نیز شخصا به وجود می آورد . فضا ، موقعیت ، زمان و تمامی فاکتورها کاملا ساخته ذهن نویسنده است . اما وقتی یک موضوع واقعی را میخواهید تعریف کنید ، شما موظفید که ابعاد آن را نیز برای مخاطب شرح دهید . باید فضا و زمان را ذکر کنید . اما شوربختانه هر چقدر هم که تلاش کنید این کار غیر ممکن است . این کاملا یک شوخی بزرگ است که داستان چندین سال فعالیت یک کمپانی بزرگ را در چند سطر خلاصه کنید . اما وقتی دوبلی این کار را انجام میدهد ، در واقع خود را غرق در خطای دیگری میبیند که در کتابش ذکر کرده است . خطایی که به ما میگوید در به وقوع پیوستن یک پدیده عوامل بسیار متعددی دخیل هستند و نباید هر پدیده را صرفا به یک علت نسبت داد . چگونه نویسنده آن همه عوامل را در به وجود آمدن داستان این کمپانی ، در چند سطر خلاصه می کند و در انتها نتیجه دلخواهش را میگیرد ؟ هیچوقت در این سبک از کتاب ها آوردن مثالی به ظاهر واقعی برای اثبات ایده خود ممکن نیست . زیرا آن چنان پدیده های مختلفی در به وجود آمدن آن اتفاق حقیقی نقش داشته اند ، که اگر بخواهید همه ی آن ها را ذکر کنید ، یک کتاب کامل باید برای آن ها وقت بگذارید و در نهایت هم بدون شک موفق نخواهید بود . زیرا قلم شما توانایی ساخت آن فضا را ندارد و تک بعدی است و نمی توانید هنگام نوشتن یک پدیده حقیقی ، روح واقعی اتفاق را در اثر خود پدید آورید
خطای مرجعیت ، دیگر خطایی است که نویسنده آن را ذکر می کند و خود را ناخواسته در عمق این خطا قرار می دهد . اسم سه نویسنده بارها و بارها و بارها در این کتاب به گوش میخورد . نسیم نیکولاس طالب ، وارن بافت و دنیل کانمن . تا توانسته است از این سه نویسنده الهام گرفته و هرچیزی ، حتی سخن غیر منطقی آن ها را ، عینا در کتابش گنجانده است . در قسمت هایی این کار را کاملا مناسب با محتوا ، بدون صدمه زدن به متن اصلی و دارای مثال هایی که موضوعات را کاملا به یکدیگر مرتبط می کند ، انجام میدهد ( هرچند که در نوشته های خود، از این مهم ، عاجز است ) اما در بحث میانگین ، دوبلی یا کتاب اصلی ( قوی سیاه ) را درست نخوانده و یا اینکه به شکل تمسخر آمیزی آن را به نفع مطالب کتابش تحریف کرده است . در قوی سیاه موضوع میانگین را در دو وجه متفاوت آن مشاهده می کنیم اما در این کتاب ، نویسنده فقط در مورد یکی از آن ها صحبت کرده و دیگری را کاملا کنار گذاشته است
علیرضا رستمی
1400.01.09
کتاب کاملا الکن است و توانایی ارائه مطلب را به یک شیوه درست ندارد . نظم ساختاری قابل قبولی دارد اما در محتوا ، به کل در پدید آوردن این نظم عاجز است . هیچ نظمی در ترتیب این خطاهای شناختی وجود ندارد و بزرگترین ایراد کتاب این است که نویسنده نتوانسته شیوه ی مناسبی برای ارائه محتوای اصلی پیدا کند و فرم ، در این کتاب به طورکلی ناتوان است . یک فرم ناتوان ، نمی تواند حس و محتوا را منتقل کند . هرچند که در اینجا فقط محتوا مورد بحث است و حس جایگاهی ندارد اما نویسنده به دلیل فرم ناچیز ، قدرت انتقال محتوا را ندارد . وقتی مطالب کاملا گردآوری شده از تحقیقات دیگران است و شما حتی توان ارائه صحیح آن ها را ندارید ، نمیتوانید سخن خاصی در دفاع از کتاب خودتان داشته باشید
اگر حرفی برای گفتن ندارید ، چیزی نگویید
این جمله ی رولف دوبلی در قسمتی از این کتاب است اما مکررا خود او آن را نقض میکند و کتاب پر است از داستان سرایی هایی که باعث تلاشی و فروپاشی ذهن خواننده و دور شذن او از موضوع اصلی کتاب می شود . در واقع مخاطب نمی تواند به هیچ عنوان درک عمیقی از موضوعات درونی کتاب پیدا کند و توانایی ارتباط دادن آن ها را با زندگی شخصی خود را ندارد
وجود عواملی برای پرت کردن حواس انسان در زندگی خود ، باعث می شود که توانایی متمرکز شدن و تفکر واحد از او سلب شود . این بخشی از محتوای آخرین کتاب دوبلی است اما خود او تا چه حد به این موضوع پایبند بوده است ؟ مثال های مکرر برای توضیح دادن یک خطای شناختی ، آن چنان ذهن ��ا پریشان و پراکنده میکند که خواننده اساسا نمیتواند درک درستی از موضوع اصلی پیدا کند . فرضیه من برای فلسفه دوبلی در مورد استفاده از این حجم از داستان های پراکنده این است که او میخواهد هر فرد با هر نوع شغل و تفکری بتواند حداقل با یک مثال او ارتباط عینی برقرار کند و حرف اصلی را متوجه شود . به همین منظور است که تنها در دو صفحه ، ابتدا به مثالی از یک پزشک و نحوه برخورد او با بیماران می پردازیم . سپس به سراغ اقتصاد و سرمایه گذاران بورسی می رویم . در قسمتی از ورزشکاران مثالی می آوریم که مبادا جای آن ها خالی باشد و در آخر هم یک داستان از خودمان خلق میکنیم ( که بهترین قسمت ماجرا همین داستان های خیالی اوست ) این سراسر کاری است که نویسنده میکند اما این موضوع به ذهنش خطور نکرده که اگر انسان می تواند ارتباط خوبی با داستان پیدا کند ، به دلیل انسجام موضوعی و غرق شدن در آن است . اگر رمان نویسان بزرگ به وسیله این روش ، سخن خود را بیان می کردند ، آن ها یک داستان واحد را برای مخاطب شرح می دادند نه صد ها داستان در طول یک کتاب
اصولا داستان سرایی در کتاب های غیر داستانی ، بزرگترین خطایی است که میتوان از یک نویسنده انتظار داشت . من با دو نمونه از داستان در این بحث کار دارم . اولین آن ها را میتوان داستان هایی در نظر گرفت که خود نویسنده با تخیل خود آن ها را به وجود می آورد . در حالی که دومین نوع آن ، به ظاهر واقعیت دارد و من آن را صرفا خاطره گویی ها محض قلمداد میکنم . که قطعا با بیوگرافی در تفاوت است چون در بیوگرافی شما از داستان نتیجه نمیگیرید و صرفا آن را بیان می کنید اما تنها هدف نویسنده در این نوع از خاطره گویی ، نتیجه ی انتهایی آن است . وقتی نویسنده ، خودش آن داستان را خلق می کند ، طبیعتا ا��عاد داستان را نیز شخصا به وجود می آورد . فضا ، موقعیت ، زمان و تمامی فاکتورها کاملا ساخته ذهن نویسنده است . اما وقتی یک موضوع واقعی را میخواهید تعریف کنید ، شما موظفید که ابعاد آن را نیز برای مخاطب شرح دهید . باید فضا و زمان را ذکر کنید . اما شوربختانه هر چقدر هم که تلاش کنید این کار غیر ممکن است . این کاملا یک شوخی بزرگ است که داستان چندین سال فعالیت یک کمپانی بزرگ را در چند سطر خلاصه کنید . اما وقتی دوبلی این کار را انجام میدهد ، در واقع خود را غرق در خطای دیگری میبیند که در کتابش ذکر کرده است . خطایی که به ما میگوید در به وقوع پیوستن یک پدیده عوامل بسیار متعددی دخیل هستند و نباید هر پدیده را صرفا به یک علت نسبت داد . چگونه نویسنده آن همه عوامل را در به وجود آمدن داستان این کمپانی ، در چند سطر خلاصه می کند و در انتها نتیجه دلخواهش را میگیرد ؟ هیچوقت در این سبک از کتاب ها آوردن مثالی به ظاهر واقعی برای اثبات ایده خود ممکن نیست . زیرا آن چنان پدیده های مختلفی در به وجود آمدن آن اتفاق حقیقی نقش داشته اند ، که اگر بخواهید همه ی آن ها را ذکر کنید ، یک کتاب کامل باید برای آن ها وقت بگذارید و در نهایت هم بدون شک موفق نخواهید بود . زیرا قلم شما توانایی ساخت آن فضا را ندارد و تک بعدی است و نمی توانید هنگام نوشتن یک پدیده حقیقی ، روح واقعی اتفاق را در اثر خود پدید آورید
خطای مرجعیت ، دیگر خطایی است که نویسنده آن را ذکر می کند و خود را ناخواسته در عمق این خطا قرار می دهد . اسم سه نویسنده بارها و بارها و بارها در این کتاب به گوش میخورد . نسیم نیکولاس طالب ، وارن بافت و دنیل کانمن . تا توانسته است از این سه نویسنده الهام گرفته و هرچیزی ، حتی سخن غیر منطقی آن ها را ، عینا در کتابش گنجانده است . در قسمت هایی این کار را کاملا مناسب با محتوا ، بدون صدمه زدن به متن اصلی و دارای مثال هایی که موضوعات را کاملا به یکدیگر مرتبط می کند ، انجام میدهد ( هرچند که در نوشته های خود، از این مهم ، عاجز است ) اما در بحث میانگین ، دوبلی یا کتاب اصلی ( قوی سیاه ) را درست نخوانده و یا اینکه به شکل تمسخر آمیزی آن را به نفع مطالب کتابش تحریف کرده است . در قوی سیاه موضوع میانگین را در دو وجه متفاوت آن مشاهده می کنیم اما در این کتاب ، نویسنده فقط در مورد یکی از آن ها صحبت کرده و دیگری را کاملا کنار گذاشته است
علیرضا رستمی
1400.01.09
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
هنر شفاف اندیشیدن.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
March 18, 2021
–
Started Reading
March 18, 2021
–
Started Reading
(Hardcover Edition)
March 18, 2021
– Shelved
(Hardcover Edition)
March 24, 2021
– Shelved as:
self-improvement
(Hardcover Edition)
March 29, 2021
– Shelved
March 29, 2021
–
Finished Reading
March 29, 2021
–
Finished Reading
(Hardcover Edition)
Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)
date
newest »
message 1:
by
Forough
(new)
-
rated it 2 stars
Mar 29, 2021 09:45PM
چقدر خوب نوشتید جناب رسمتی
reply
|
flag