Narges Amooei's Reviews > پاییز فصل آخر سال است
پاییز فصل آخر سال است
by
by
دوستش داشتم. نه چون جایزهی ادبی جلال آلاحمد برده، نه چون کلی از آدمها شنیده بودم و خونده بودم که برای اولین اثر یک نویسنده بودن، خیلی خوب و قویه. دوستش داشتم چون واقعیت بود، چون حرفهامون لابهلاش بود و تماماً قابل لمس.
توصیفات، تشبیهها و نگاه نویسنده رو واقعا دوست داشتم. و همین بود که به داستان جون میداد.
و خب جالب بود که فهمیدم "شبانه" هم اسمه:)) تا حالا هیچ جا ندیدم آخه.
سه شخصیت اصلی داستان که هر فصل از زبان یکیشون بیان میشه و به زندگی اون پرداخته میشه، هر کدوم نمود آدمهای مختلفی توی جامعه بودن که همهمون یا حتما باهاشون برخورد داریم یا خودمونیم. و کلاً شخصیت پردازی داستان هم قوی بود.
از متن کتاب:
گم شدن. گم کردن. چرا از بچگی گم کردن را قبل از پیدا کردن یادمان ندادند؟ شاید برای همین است که هر روز، تکهبهتکه، چیزهایی را از زندگیمان گم میکنیم که دیگر هیچوقت پیدا نمیشوند. گمشان میکنیم و زندگیمان هر روز خالی و خالیتر میشود تا دیگر جز یک مشت خاطرهی خاکگرفته از گمکردهها، چیزی در آن باقی نمیماند.
...
دیگر بزرگ شدهایم شبانه. دورهی آرزوهای بزرگ و شادیهای عجیبوغریبمان گذشته. بهنظرت زندگی باید چهطور باشد؟ همهاش یک مشت چیز کوچک معمولی است. اگر قرار باشد خوشحال باشیم باید با همینها خوشحال باشیم.
...
نمیدانم این "چیزی شدن" را چهکسی توی دهان ما انداخت؟ از کِی فکرکردیم باید کسی شویم یا کاری کنیم. این همه آدم در دنیا دارند نباتی زندگی میکنند. بیدار میشوند و میخورند و میدوند و میخوابند. همین. مگر به کجای دنیا برخورده؟
توصیفات، تشبیهها و نگاه نویسنده رو واقعا دوست داشتم. و همین بود که به داستان جون میداد.
و خب جالب بود که فهمیدم "شبانه" هم اسمه:)) تا حالا هیچ جا ندیدم آخه.
سه شخصیت اصلی داستان که هر فصل از زبان یکیشون بیان میشه و به زندگی اون پرداخته میشه، هر کدوم نمود آدمهای مختلفی توی جامعه بودن که همهمون یا حتما باهاشون برخورد داریم یا خودمونیم. و کلاً شخصیت پردازی داستان هم قوی بود.
از متن کتاب:
گم شدن. گم کردن. چرا از بچگی گم کردن را قبل از پیدا کردن یادمان ندادند؟ شاید برای همین است که هر روز، تکهبهتکه، چیزهایی را از زندگیمان گم میکنیم که دیگر هیچوقت پیدا نمیشوند. گمشان میکنیم و زندگیمان هر روز خالی و خالیتر میشود تا دیگر جز یک مشت خاطرهی خاکگرفته از گمکردهها، چیزی در آن باقی نمیماند.
...
دیگر بزرگ شدهایم شبانه. دورهی آرزوهای بزرگ و شادیهای عجیبوغریبمان گذشته. بهنظرت زندگی باید چهطور باشد؟ همهاش یک مشت چیز کوچک معمولی است. اگر قرار باشد خوشحال باشیم باید با همینها خوشحال باشیم.
...
نمیدانم این "چیزی شدن" را چهکسی توی دهان ما انداخت؟ از کِی فکرکردیم باید کسی شویم یا کاری کنیم. این همه آدم در دنیا دارند نباتی زندگی میکنند. بیدار میشوند و میخورند و میدوند و میخوابند. همین. مگر به کجای دنیا برخورده؟
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
پاییز فصل آخر سال است.
Sign In »
Reading Progress
Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)
date
newest »
message 1:
by
Narges
(new)
-
rated it 4 stars
Mar 10, 2021 08:26AM
ممنون که خواندید. :]]
reply
|
flag