Jump to ratings and reviews
Rate this book

سایکوسیس ۴:۴٨

Rate this book
سایکوسیس ۴:۴۸ آخرین و به نوعی غریب‌ترین متن سارا کین، نمایشنامه‌نویس پرمناقشه و تاثیرگذار انگلیسی‌ست. کِین در اوج فروپاشی عصبی و ذهنی خود و در زمان اقامتِ گاه و بی‌گاهش در آسایشگاه روانی متن را می‌نویسد و سه ماه پس از نوشتن آن خودکشی می‌کند؛ یک وصیت‌نامهٔ هنری. متن را نه فقط به دلیل رویکرد ضدروانشناسی‌اش بلکه در پرتوی حضور مفاهیمی چون بدن و ارتباط آن با ذهن، رنج و درد، ایدهٔ خودکشی، خودویرانگری مفرط و ... نیز می‌توان در ارتباطی تنگاتنگ با مفاهیم برساختهٔ آرتو دانست

120 pages, Paperback

First published July 13, 2000

About the author

Sarah Kane

16 books665 followers
Sarah Kane was an English playwright. Her plays deal with themes of redemptive love, sexual desire, pain, torture—both physical and psychological—and death. They are characterised by a poetic intensity, pared-down language, exploration of theatrical form, and, in her earlier work, the use of stylized violent stage action. Kane battled with depression, and her life was brought to a premature end when she committed suicide at London's King's College Hospital. Her published work consists of five plays and one short film, Skin.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
3,525 (49%)
4 stars
2,225 (31%)
3 stars
924 (13%)
2 stars
284 (3%)
1 star
145 (2%)
Displaying 1 - 30 of 897 reviews
Profile Image for هدى يحيى.
Author 12 books17.4k followers
June 24, 2018
When depression visits
I shall hang myself
to the sound of my lover's breathing


How could anyone review a book like this??
It's too overwhelming that you cannot explain the whole deal of emotions that you go through while reading such a book !

The way Sarah explains her emotions; the way she talks about her so coming death; and the way she confronts the world with her utter disgust is just too amazing, painful and passionate.

One cannot possibly read this without a sense of fear. You feel like Sarah is talking to you from the world of the dead, reading your mind and knowing exactly how, secretly or openly, you see the world around you, at least once in your life.



Her amazing way of using language is remarkable . I've never read anything like this before.

Love you Sarah! Hope you've found peace by now!
Profile Image for nil changizian.
20 reviews123 followers
January 6, 2020
_تو تقصیری نداری تو بیماری
+من اینجوری فکر نمیکنم
_نمیکنی ؟
+نه من افسرده ام ،افسردگی هم یه جور خشمه.یه نفر جلوته و تو مدام سرزنشش می‌کنی.
_ و تو چه کسی رو سرزنش می‌کنی ؟
+خودم رو
Profile Image for باقر هاشمی.
Author 1 book290 followers
May 20, 2018
خطر لو رفتن ندارد چون متن آن قدر قوی است که زیبایی اش به انتهای داستانش وابسته نیست!
کین از آنهایی نبود که در کنار زندگی مشغول ادبیات باشد. او از آنهایی بود که زندگی اش را می نوشت و ادبیات را زندگی می کرد. 4:48 که موضوع اصلی آن خاموش شدن آخرین کورسوی امید یک انسان افسرده خوست را می شود یکی از بهترین نمایشنامه ها دانست. به دل می نشیند. چون از دل برآمده است؛ ماجرای آن مربوط به زنی است که در اوج ناامیدی از دنیا و هر چه در آن هست عاشق روانپزشکش می شود. او که تا پیش از آن گمان می کرده روانپزشک ها همگی قصدِ کردن بیمارانشان را دارند و وقتی ناکام می شوند دیگر بیمار برایشان بی اهمیت می شود، این آخری را پزشکی متفاوت از قبلی ها می یابد و گمان می کند او می تواند درکش کند. کین او را به خلوت خود راه می دهد اما بعد از گذشت مدت زمانی، متوجه می شود او هم با بقیه فرقی ندارد و آن جاست که آخرین انگیزه اش برای زنده ماندن را هم از دست می دهد...
اما این ها تأثیرات اولیه ی خواندن 4:48 هستند. برای کسی که حتا یک بار تصمیم به خودکشی گرفته باشد کافی است این نمایشنامه را بخواند تا دوباره وسوسه به انجام این کار شود. کسی که لذت فکر کردن به خودکشی را تجربه کرده باشد بعد از خواندن این نمایشنامه به راحتی نمی تواند جملات نمایشنامه را فراموش کند. حال و هوای روزهای افسردگی برایش زنده می شود، آن منگی و فراموشی متأثر از مصرف داروها... هذیان ها... و پژواک تک واژها در ذهن... و ناامیدی ها... و خودویرانگری ها... و اینکه در آن میانه به کسی که فکر می کنی دوست داشتن اش می تواند انگیزه ای برای زنده ماندن ات باشد و خاموش شدن آخرین کورسو؛ کافی است آدمی که زمانی افسردگی را تجربه کرده این نمایشنامه را بخواند تا دوباره به فکر کشتن خود بیفتد، و شاید هم بخواهد با نویسنده همدرد شود...
Profile Image for فايز Ghazi.
Author 2 books4,589 followers
February 5, 2024
- هناك انسانة تقبع في مستنقع اسود اسمها "سارة كاين"، تشدهها المادة السائلة السوداء الى العدم، فتكون ردة فعلها بالكلمات التي تشكل جسر تواصل مع العالم الواقعي اي نحن... هذا الجسر ما يلبث ان يتحول الى حبل يجذبنا نحو عالمها السوداوي بكل ما فيه من عدمية وغموض وهذيان وعلل نفسية!

- هل كانت هذه "المسرحية" (مع التحفظ على التصنيف) هي الرسالة الوداعية لسارة؟ هل كانت رسالة انسحابها من هذا البؤس؟! هل كانت وصيتها الأخيرة قبل ان تقرر انهاء حياتها؟! ربما، وربما لا. ففي هذا العالم الذي تنسجه كل الإحتمالات واردة.

- هي حزينة، ترغب بقتل نفسها، لا تستطيع النوم، لا الحب، لا المضاجعة.. لا تستطيع الوحدة ولا الإنخراط، لا تريد الموت ولا الحياة! العار يكللها في هذا العالم فتريد الإنسحاب، الإنتحار، لفصل الروح عن الجسد والتحرر.. ساخطة على ابيها المغتصب، وامها الخانعة وربها الذي فصلها عن ذاتها التي تحبها ولا تستطيع لمسها! ثائرة على كل ما يمثله مغتصبها.. لكنها في النهاية لا تعشق الموت بل التحرر من جسدها، وبداية الطريق الآخر وقد تكون الخاتمة خير دليل "افتح الستائر من فضلك" وهذا عكس المنطق المسرحي بإسدال الستائر..

- كتاب غريب سيثير زوابعاً في داخل من يقرأه جيداً!

-
Profile Image for Arman.
333 reviews288 followers
March 16, 2019
"این نمایشنامه ای از زبان و درباره ی یک روان پریش است که در پايان آن خودکشي می کند، و نویسنده ی آن نیز خود بعد از نوشتن اثر، دست به خودکشی زده است".

همه ی این ها حرف ها رو دور بريزيد.
از رویه ی سطحی متن و پیشداوری های درباره ی نویسنده ی آن فاصله بگيريد، تا با متني عمیق و تاثیرگذار روبرو شوید.
نمایشنامه به بهانه ی روایت بستری شدن یک روان پریش در آسایشگاه روانی و بعد خودکشی وی، نقبي می زند به نظامی درمانی که بدون توجه به نیازهای روانی و روحی فرد، تنها به برچسب زدن به وی و پیچیدن نسخه برای او می پردازد:
"درمان های شیمیایی برای دلتنگی های ذاتی تجویز می کنن"
(۱۹)

همچنین نویسنده به نقد جامعه ای می پردازد که با بی تفاوتی های خود خشونت را در خود باز تولید کرده و فرد را به روانپريشي و در نهایت مرگ/خودکشی سوق می دهد:
"اتاقی پر از ردیف صورت های گنگ و بی احساس خیره به درد و رنج من؛ چهره هایی چنان توخالی و بی معنا که لابد نیتی شیطانی پشتشون پنهانه".
)۱۷)
جملات بالا هم به پزشکان بی تفاوت به بیمار اشاره دارد و هم در سطحی زیرین، به تماشاگر/ناظرانی که با بی تفاوتی و منفعلانه در سالن تئاتر به فروپاشی و نهایتا خودکشی راوی خیره شده اند.

نویسنده/راوی حتی از ارتباط دادن سرگذشت این روان پریش با جنگ و خشونت افسارگسیخته آن ابایی ندارد:
"من جهودها رو توی اتاق گاز خفه کردم. کردها رو کشتم، روی سر عرب ها بمب ریختم..."
(۳۹)

و اما فرم اثر؛
فرم آن به هیچ وجه به نمایشنامه های معمول نمی خورد، و با متنی به ظاهر بداهه و آشفته و ساخته شده از تکه هایی شامل مونولوگ، دیالوگ، شعر، اعداد و عباراتی ادبی و گزارشات پزشکی روبرو هستیم.
خود راوی روایت خود را اینگونه توصیف می کند:
"ذهن من توی هجوم همین تیکه پاره های مثله شده ی درهم و بر همه"
(۱۹).

پ ن 1: یادداشت بالا با نگاهی به موخره و مقاله ی فوق العاده ی مترجم نوشته شده.

پ ن2: پیش از خواندن این نمایشنامه، ضروری ست که ذهن خود را از پیشداوری و یکی انگاشتن راوی و نویسنده پاک کنید.
Profile Image for EMMA.
253 reviews375 followers
June 17, 2020
افسردگي هم يجور خشمه.يه نفر جلوته و تو مداوم سرزنشش ميكني،اين همون كاريه كه تو ميكني.
و تو چه كسي رو سرزنش ميكني؟
خودم رو.
*****************
نه،اين زندگي اي نيست كه من پشيمان نداشتنش باشم.
*****************
اما حالا تو چنان وحشتناك يك جايي از اعماق منو لمس كردي كه نميتونم باور كنم و نميتونم دقيقا همين كارو برات انجام بدم.چون اصلا نميتونم پيدات كنم.
*****************
بنظرت كسي ميتونه توي بدن اشتباهي دنيا بياد؟
*****************
لعنت به تو.لعنت به تو.لعنت به تو بخاطر ناديده گرفتن من با هيچوقت نبودنت،لعنت به تو بخاطر احساس مزخرفي كه نسبت به خودم برام ساختي،لعنت به نو براي به كثافت كشيدن عشق كوفتي و نااميديم از زندگي تا حد مرگ.
*****************
من زني را گم كرده ام كه هرگز زاده نشده
من زني را در خلال گذر ساليان بوسيده ام كه ميگفت ما نبايد يكديگر را ملاقات كنيم
******************
آدمايي كه من ازشون ميترسم همونايي هستن كه دوستشون ندارم چون اونام از خودشون متنفرن پس اجازه نميدن هيچكس ديگه ايي هم دوستشون داشته باشه.
******************
تنها چيز ماندگار نابوديه
******************
من براي كسي ميميرم كه اهميتي نميده
من براي كسي ميميرم كه نميدونه
Profile Image for Steven Godin.
2,665 reviews2,935 followers
December 3, 2017
Reading .48 Psychosis was the equivalent of reading someones suicide note, sadly, could be looked at as Kane's real life suicide note. It's dark, distressing, painful and upsetting, but also enigmatic genius, by a troubled young soul, who took her own life age just 28. Her writing is sharp and not for the faint of heart, and deals mainly with physical and psychological pain. The play was staged in London for the first time a year after her death in 1999, itself is a sequence of elliptical fragments, fractured and emotionally charged moments, it apparently portrayed a mind in the throes of a serious mental breakdown, raging against all who do not understand. There are no names or any specific place mentioned, leaving some critics to declare, can it even be classed as a play?. Her other earlier work has been highly praised and received rave reviews, 4.48 Psychosis though, her last piece of writing, has been trapped in the shadows of what happened to its author. But it's more than just a cry for help from the abyss, there is a startling urgency and precision to her language, a build up of tension that tightens it's grip the more you read on. And even if it harbors death through a damaged mind, it still felt so full of energy and life.
Profile Image for Prerna.
222 reviews1,799 followers
June 23, 2022
A choked up rage that seems like it's been building up for eons deep within my chest, a recognition of the agony and an association with it, a maddening possessiveness. Everything feels scorched. Everything looks scorched, charred. Or it's all white ash falling all around me, bodies immobilized in shock and death like they belong in some gory post-apocalyptic museum and I have to wonder if this is what nuclear winter feels like.

An ebullience of all the ugly I have always suppressed and hidden, the mask dissolving but there were claws underneath and my face now has bloody stripes. Melancholia and hatred. Constant disagreement with everyone about nothing. They call it a void, an abyss, an endless pit. But that's all cliche. It's just my skin, flesh and bones retreating.

An unhealthy obsession with my psychiatrist. The tendency to see him as my saviour. To love. To be paranoid that he doesn't love me back. I have opened myself up, I have torn myself apart, I need to be loved back by him. I want, want and want. Until I'm pumped up with SSRIs and everything is finally silent. But I'm not in here anymore.

So yeah, this book (if you can call it that) really spoke to me. But I despised the narrator just as I despise myself.
Profile Image for Narjes Dorzade.
273 reviews283 followers
June 29, 2018
من دیر زمانی ست که مرده ام
به ریشه هایم بازگشته ام
و نومیدانه بر کرانه ها آواز سر می دهم.

سارا کین
Profile Image for صان.
419 reviews357 followers
April 21, 2018
این نمایشنامه مثل نقشه افسردگی می‌مونه. تمام نشونه‌ها و رفتارهای یک آدم افسرده رو که تا مرز خودکشی می‌ره شرح می‌ده. با زبونی قاطی و داغون و با فرم نوشتاری‌ای مناسب خودش. حتا نوشته‌ها از نظر بصری هم چینش شدن و پراکندگی ذهنی رو بازتاب می‌دن. توضیح صحنه‌ای یا تصویری‌ای نمی‌ده و تو می‌تونی هرجوری که می‌خوای توی ذهنت بسازیش و ذهنت رو پر می‌کنه از تصویر و صدا.
اگر تجربه افسردگی داشته باشی، خوندنش جالب خواهد بود، چون می‌بینی که چه چیزهایی رو دقت کرده و روشون دست گذاشته.
گاهی شعر می‌شه گاهی دیالوگ و گاهی فکرهای اون آدم.
خیلی نمایشنامه جالبی بود و اولین نمایشی از کین بود که چاپ شده در ایران. باقی نمایشنامه‌هاش رو هم می‌شه به زبون اصلی گیر اورد توی اینترنت.

مقاله‌ای که مترجم تهش نوشته بود هم خیلی خوب بود و خیلی روشن کننده بود و می‌شد حسابی ازش استفاده کرد.
Profile Image for Ida Thomasdotter.
17 reviews13 followers
March 13, 2010
How do you review a suicide note?

It's beautiful, it's dark, it's funny, it's tragic, it's morbid, it's complex, it's to-the-point, it's hopeful, it's hopeless, it's logical, it's chaotic, it's there, in your face, it's the truth.

She has, had, a beautiful way with words, an amazing sense of humour even in her darkest moments, she writes with such clarity, even when nothing is clear to her, she writes in rhythms and images and it's like poetry, or music, and every single word is important, means something, symbolically or directly, it's what's left of her heart and soul, poured out and smeared across a page and it's ruthless and mean and vengeful and, maybe, forgiving at the same time.

It's not the words of a victim. It's not a plea for sympathy, or empathy, or forgiveness, or even to be understood. It's a farewell speech, it's a declaration of love, and hate, and it's a statement, she's taking full responsibility of her own actions, but she's not letting the others, who share the blame for why this happened, she's not letting them off the hook either, she's brutal, she's desperate, she's honest, she's waving at us from the space in-between, or she could be flipping us off, or she could be doing a peace sign, it doesn't matter, she was here, now she's gone, these are her parting words, and they're what they are.
Profile Image for Manny.
Author 38 books15.3k followers
September 1, 2022
Pychosis

Some people might be doubtful on learning that the author killed herself at the age of 28 shortly after writing this play, but I trust the Goodreads Recommendation Engine implicitly. I'm just wondering how funny I'll think it is.
__________________
[And after reading...]

Well, to be honest I didn't find it that funny. What's wrong with me today? Probably I've been reading too much Proust or something.
__________________
[And then five minutes later...]

Pychosis2

Okay, okay Goodreads. You've got a much better sense of humour than me. No need to rub it in.
Profile Image for Mohajerino.
129 reviews37 followers
December 23, 2020
بنظر میاد که این نمایشنامه از گروه تئاتری به نام in yer face به حساب میاد.
این تئاتر ,به این معنی است که چیزی را ازنزدیک ببینید وبه فضای شخصی خود حمله کنید.
عبور از مرزهای طبیعی را پیشنهاد میکند.
تئاتر in yer face با تندروی زبان و تصاویر خود مخاطبان را شوکه می کند.
با زیر سوال بردن شدید هنجارهای اخلاقی ، آنها را آشفته می کند.
در این نوع تئاتر زبان کثیف است
برهنگی وجود دارد ، مردم در مقابل شما رابطه جنسی برقرار می کنند ، خشونت شروع می شود ، یک شخصیت شخصیت دیگری را تحقیر می کند ، تابوها شکسته می شوند ، موضوعات غیرقابل ذکر مطرح می شوند ، ساختارهای نمایشی متعارف برانداز می شوند.



"بنگرید به خواجهٔ حرمسرای اندیشه‌های اخته
به جمجمه‌ی بدون جراحت
به تسخیر
به خلسه
به گسیختگی
یک روح
سمفونی‌ای تک نفره
ظلماتی گرم که چشم‌هایم را تَر میکند"

این جملات چیزی نیست جز قسمتی از تک‌گویی های شوک‌آور ونمایشنامه یقه‌گیر سارا کین!

روان‌پریشی یا سایکوسیس (به انگلیسی: Psychosis) به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی‌ای است که در روانپزشکی برای بیان حالت «از دست رفتن توانایی تشخیص واقعیت از خیال» بکار می‌رود.

در این نمایشنامه هیچ توضیحی درباره‌ی مشخصات جنسیتی یا سن شخصیت‌‌ها داده نمیشود.
راوی فردی است که فعل و انفعالات مغزش را به رخ خواننده میکشد.
با چه چیزهایی که روبرو نمیشویم
ناامیدی,ناخوشی,بیماری,دردهای روحی,کلنجار,زخم ,تشویش واضطراب ,افسردگی,توهم,ترس,خودکشی,مرگ,...
از راوی:
"من افسرده‌ام.افسردگی هم یجور خشمه.یه نفر جلوته وتو مدام سرزنشش می‌کنی,این همون کاریه که تو می‌کنی.
وتو چه کسی رو سرزنش میکنی ؟
خودم رو.
.
.
جسم وروح هرگز نمیتوانند به ازدواج هم درآیند"

یا اینجا که میگه
"تنها چیز‌ موندگار نابودیه
ما هممون ناپدید میشیم
دارم دست و پا می‌زنم برای به‌جا گذاشتنِ نشونه‌ای موندگارتر از خودم"

سایکوسیس 4:48
یهویی یاد بوف کور صادق‌خان هدایت افتادم :
در زندگي زخمهايي هست كه مثل خوره در انزوا روح را . . .

بنظر زخم‌هایی در میان است.
زخم‌هایی عمیق برتن‌وروح سارا کین

اولین مواجه من با سارا کین بشدت دهشت‌آور بود.

برای توضیحات کامل تر وآشنایی بیشتر به اینجا میتوانید مراجعه کنید:
http://www.inyerfacetheatre.com/what....
http://www.inyerfacetheatre.com/archi...
Profile Image for Dalia Nourelden.
632 reviews982 followers
January 18, 2024
ذهان أم هذيان
تعتبر هذه آخر مسرحية كتبتها المؤلفة، وقد انتحرت بوقت قصير بعد كتابتها، وتم عرضها على المسرح لأول مر�� بعد وفاتها.
يشير ديفيد غريغ، صديق سارة كين وزميلها في العمل، إلى أن الوقت 4:48 هو الوقت الذي كانت تستيقظ فيه سارة فجراً في الكثير من الأيام في فترة اكتئابها. لا شخصيات واضحة في هذا العمل، ولا إشارة من الكاتبة للجهة المتكلمة عبر مختلف مقاطع المسرحية، ولهذا فالعمل منفتح على عدد كبير من التأويلات المحتملة.

" الشىء الوحيد الدائم هو الدمار
كلنا سوف نختفى
محاولين ترك علامة اكثر ديمومة من الذات

لم اقتل نفسى من قبل فلا تبحث عن سوابق
مااتى من قبل كان مجرد البداية "

" يتساقط الثلج الاسود

لن اكون حرة ابدا

ليست لدى رغبة فى الموت
لا انتحار لديه رغبة فى الموت "

Screenshot-20200330-195552-Adobe-Acrobat

'لقد كنت ميتة منذ فترة طويلة "

مسرحية ؟؟ ذهان ؟؟ هذيان ؟؟ رسالة ؟ خواطر؟؟
ايا كان تسميتها هى لاتقرأ , يجب ان تشعر بها , ان تتماهى معها , ان كنت بعيدا عن الاكتئاب فأترك عقلك و احكامك بالخارج قبل ان تقرا
لا اعرف ماذا اقول عنها هناك اجزاء تماهيت معها وهناك اجزاء شعرت انها تهذى تقول كلام غير مفهوم , غير مترابط لذا ظل ذهنى يسميها هذيان


: من يرغب فى القراءة




:
من يرغب لمعرفة اجزاء مما ينتظره منها


:

وهنا مع ذهان عدة شخصيات للانجليزى بتاعه كويس 😂😂



:
ذهان بالعربي


٣٠ / ٣ /٢٠٢٠
Profile Image for Arghoon.
258 reviews60 followers
March 10, 2023
....خواب دیدم رفتم دکتر و اون بهم اجازه داد که هشت دقیقه زندگی کنم. درحالیکه قبلش نیم ساعت توی اتاق انتظار نکبتش معطّل نشسته بودم.

توی توضیحات پشت جلد، کلمات "فروپاشی عصبی، خودکشی، وصیت‌نامه، خودویرانگری مفرط، درخودمنفجر، جنون‌آسا" رو دیدم و تصمیم گرفتم فعلا نخونمش. یا کلا هیچوقت نخونمش... هیچوقت نمیخوام به اون روزا برگردم، روزایی که این کلمات، من بودم.
گفتم فقط صفحه‌ی اول رو میخونم ببینم قلمش چجوریه، بدون اینکه متوجه باشم تا نیمه خوندم و به خودم اومدم دیدم صاف نشستم و کتاب رو دو دستی محکم فشار میدم...
خواستم تا ساعت ۴:۴۸ بیدار بمونم ولی نتونستم نخونده نگهش دارم و نیمه‌ی بعدی رو هم خوندم...
هیچ ایده‌ای ندارم.
Profile Image for Ladan.
185 reviews465 followers
November 19, 2020

Loved this:

"the only thing that's permanent is destruction
we're all going to disappear
trying to leave a mark more permanent than myself"


& the rest was whining.

چسناله ی محض
Profile Image for Ali Taheri.
64 reviews
November 24, 2021
سایکوسیس ۴:۴۸
 💡سایکوسیس به معنای بیماری روان پریشی است که شامل هذیان و توهم میباشد.
و ساعت ۴:۴۸ گویا ساعتی بوده که سارا کین از نظر روان به آرامش میرسیده و در آن زمان  میتوانسته تا شروع به نوشتن کند ؛ با این حال در همان زمان، موج افکار خودکشی بسویش می آمده است که دلیل بر آگاهی او بوده زیرا با چشمانی شفاف تر به شفقت خود مینگریده.
  
این اثر را میتوان یادداشت هایی دانست که انتهایش به خودکشی یک نویسنده ختم میشود.
سارا کین در مورد آخرین نمایشنامه اش اینگونه میگوید:هرکاری میخواهید با آن انجام دهید ،فقط یادتان نرود که نوشتنِ آن مرا به کشتن داد!
  
اگر بخواهیم حالت های روان پریشی را بهتر دریابیم، می توانیم به فرم بصری این اثر دقت کنیم زیرا با نوشته های پراکنده ای مانند ذهن ��ود نویسنده روبرو خواهیم شد .
در ابتدا متنی شلوغ و پر تراکم را میبینیم  و هر چه میگذرد این تراکم کم تر  و در انتها ، این متن های پراکنده به سفیدی میرسند.

   سارا کین میخواهد با این اثر ، شفقت و افسردگی را به ما واضح تر نشان دهد و مقابله کند با سانسوری که فقط به دنبال خوشایندی مخاطب است و به دلیل همین سانسور است که مخاطب ممکن است با خواندن این اثر احساس خوبی نداشته باشد زیرا سانسور باعث شده تا بخشی وجودی از انسان ، با پرده پوشیده شود ، در نتیجه زمانی که این پرده به کنار میرود ، مخاطب با بخش وجودی خود غریبگی میکند و از دیدن خود واقعیش هراسان است.

یکی از جذاب ترین چیز هایی که من در این کتاب دیدم سخن از عشق و نفرت بود. این دویی که به همراه همند و مرز میانشان را نمی توان تشخیص داد.
راوی در قسمت های مختلفی به آن اشاره کرده بود  و در جاییی
میگوید:عشق مرا همچون بَرده ای در قفسی از ا��ک محبوس کرده است.
 
  در آخر به قول الک سیرز که میگوید تئاتر تهاجمی یقه مخاطبان خود را میگیرد و آنقدر تکان میدهد تا پیام اثر را درک کنند،میتوانم بگویم اوج تهاجم در سخن  آخری بود که راوی در این نمایشنامه گفت و سپس خواست تا پرده ها را کنار بزنند تا با خودش ملاقات کند.

🔮این کتاب یک کتاب متفاوت و خواندنی است.اما نمیتوانم آنرا به همه پیشنهاد بدهم ، مخصوصا در جامعه ای که زمینه افسردگی در آن موج میزند.
Profile Image for فؤاد.
1,082 reviews2,053 followers
December 28, 2019
صحنهٔ اول
هزار سال قبل، سنوئا، با سر بریدهٔ معشوقش، تنها دوستش، منجیش، پیچیده در پارچه‌ای بسته به کمر، پارو زنان به سواحل دوزخ نزدیک میشه. به جنگ هیولاها و شیاطینی میره که توی جمجمه‌ش لونه کردن، و بزرگ‌ترین این هیولاها، تاریکی‌ایه که جسم و روحش رو پر کرده. صداهایی می‌شنوه، چیزهایی می‌بینه که می‌دونه متعلق به واقعیت نیستن، نه، متعلق به جهانی فراتر از واقعیتن، متعلق به جهان خدایان یا شیاطین، بهشت یا دوزخ، و این صداها و تصویرها در سفر بزرگش به دوزخ، در جنگ بزرگش با تاریکی درونش، راهنماش میشن.

صحنهٔ دوم
در قرن بیست و یکم، سارا کین، برای درمان تاریکی‌ای که جسم و روحش رو پر کرده به بیمارستان روانی مراجعه می‌کنه. دکترهای سفیدپوش با دقت سرد و خشک مطالعه‌ش می‌کنن و یادداشت برداری می‌کنن و دوزهای مختلفی از داروهای شیمیایی بهش میدن و واکنش‌هاشو به هر کدوم رو به دقت مشاهده و ثبت می‌کنن.



موقع خوندن نمایشنامه، مدام یاد سنوئا (بازی کامپیوتری) می افتادم و توی ذهنم مونولوگ‌ها رو با لحن و لهجهٔ سنوئا می‌خوندم. و نمی‌تونستم این دو نفر رو با هم مقایسه نکنم که اولی بین قبیله‌ش چیزی شبیه به یک پیامبر بود، و دومی یک انسان ازکارافتاده، معیوب شده، و نیازمند تعمیر.
Profile Image for Katayoon.
141 reviews68 followers
December 15, 2019
نا‌امیدی...
نویسنده چقدر خوب افکار و احساساتش رو منتقل کرد.
.
.
تنها چیزِ موندگار نابودیه
ما همه‌مون ناپدید میشیم
دارم دست و پا می‌زنم برای به جا گذاشتنِ نشونه ای موندگارتر از خودم
Profile Image for Alireza.
170 reviews1 follower
July 31, 2018
تکه‌های حرف‌ها و فکر‌ها و تصاویری که انگار با جوهر روی کاغذ منفجر شده‌اند.
تکه‌هایی از زندگی که در عدم پاشیده شده‌اند.
تکان‌دهنده.
Profile Image for Baktash.
239 reviews48 followers
September 3, 2019
حالم رو بد کرد. منو برد به دوران افسردگی و تاریکی.
اولین کتابیه که بین دادن امتیاز یک یا پنج مرددم کرد.
Profile Image for Payam Ebrahimi.
Author 65 books162 followers
September 17, 2021
ترجمه فارسی (اگه بشه اسم عملی که انجام شده رو ترجمه گذاشت) یقیناً متن رو نابود کرده. جالب این‌جاست متنی که ادعا می‌شه انقدر پیچیدگی داره به مترجمی تازه‌کار سپرده‌شده که مواجهه با متن باعث شده -به قول خودش- مضطرب شه! (آیا هزینه‌های روان‌پزشک، مشاوره و مصرف بنزودیازپین‌های روزانه‌ی مترجم به‌دلیل اضطراب ناشی از مواجهه با متن در هزینه‌های کتاب محاسبه و در قیمت نهایی لحاظ شده؟)

جستجو کردم، از مترجم کتاب تنها و تنها همین کتاب ثبت شده و این یعنی-تا الان- این تجربه اولین و آخرین تجربه‌ی ایشان در مواجهه با ترجمه بوده
سوال این‌که چرا متنی با این پیچیدگی‌ها باید به یک مترجم تازه‌کار و کارنابلد سپرده شه که نه درک درست و تسلط کافی به زبان فارسی داره و نه توانایی کلمه‌سازی و نه ... و در آخر کتاب هم مجبور شیم بشینیم ناله‌های مترجم رو بخونیم که سخت بود و نمی‌تونستم و بلد نبودم و ... بیشتر شبیه متن و دفاعیه‌ (عجزنامه‌ی) پایان‌نامه‌ی یک دانشجو (البته که پرکار و پرتلاش) بود.
به هر حال عرفان خلاقی کاری با نمایشنامه کرده که هرگونه اظهار نظر در مورد متن رو تحت تاثیر قرار میده. اما در کل چیزی که به‌نظرم می‌رسید این بود که این نمایشنامه نه خیلی جذاب و نه خ��لی نو بود. شاید شرایط خاص نویسنده باعث بشه که متن رو با نگاه متفاوتی ببینیم و جایگاه متفاوتی براش قائل شیم اما خود متن به خودی خود چندان چنگی به دل نمی‌زد
Profile Image for Susan.
270 reviews71 followers
May 27, 2020
تلخ و واقعگرا. تعریف سارا کین را شنیده بودم و نه تنها ناامیدم نکرد بلکه فراتر از توقعم ظاهر شد. با مخاطب تعارف ندارد، واقعیت روان پریشی و نگاه سطحی ناکارآمد به بیماران روان را نشان می دهد و البته این فقط رویه ی ماجراست. بسیار زیبا، بسیار عمیق.
حتی نمی توانم تصور کنم تماشای این نمایش در تئاتر انسان را با چه دردی مواجه خواهد کرد.
پیرو راستین آرتو!
Profile Image for Mahsa.
46 reviews29 followers
September 2, 2019
در ابتدا بگویم ترجمه آقای عرفان اخلاقی بسیار ضعیف بود و این ترجمه ضعیف بارها ارتباط منو با کتاب قطع کرد و در بسیاری مواقع خواندن کتاب رو برام سخت کسل کننده کرد ولی من در نهایت به کتاب ۴ ستاره میدهم چون ارزش ۴ ستاره را دارد. کتاب درون خودش کشش عجیبی داره و این کشش منو بارها جذب خودش کرد مثل گلی بود که عطر ناشناخته ای برایم داشت فضا سازی جدید فرم جدید حتی تصور اینکه این نمایش چگونه روی صحنه خواهد رفت هم برایم جذاب بود. من همیشه به نویسندگانی که دنبال رویکرد جدیدی در نوشتن هستند و قلم خاص خود را دارند احترام میذارم همانند هدایت نعلبندیان و غیره، نقدهای تند و بی رحمانه ای به این اثر شده علتش کاملا مشخصه چون همیشه ما عادت داریم وقتی چیزی برای گفتن نداریم و آن را درک نمی کنیم به سراغ کوبیدن آن اثر برویم. متن کتاب بسیار غریب است پر از شعر و مونولوگ و اعداد و اصطلاحات مذهبی و دیالوگ های پراکنده بود اینکه اینها از زبان کدام شخص نقل میشود و مخاطب کیست و خطاب به چه کسانی گفته شده است مشخص نبود و تو هیچ گاه تا اخر کتاب هیچ توضیح صریح و کاملی در لا به لای سطرهای کتاب نمی یابی، سراسر داستان صحبت از ویرانی و فروپاشی است و چه کسی بهتر از خود نویسنده که آن را درک کرده است میتواند آن را برایت نقل کند. این کتاب یکی از سخت ترین متونی بود که تا به حال خواندم. سارا کین زبان خودش را دارد و این یگانه بودنش در میان این همه تکرار برایم تحسین برانگیز بود. در یکی از مصاحبه هایش گفته بود حقیقت و واقعیت من این است که فقط می نویسم تا بتوانم از این جهنم فرار کنم و من فقط میدانم نویسنده این جهنم درونی خود را به زیبایی در این کتاب توصیف کرده است، پیشنهاد من این است که کتاب را یک بار هم شده بخوانید چون به شما تجربه دیدن از زوایای مختلف زندگی را میدهد ......
Profile Image for Robert Khorsand.
356 reviews289 followers
June 12, 2021
گفتار اندر معرفیِ نویسنده
سارا کین در سوم فوریه ۱۹۷۱ در روستایی به نام «کلودون هیچ» در ایالت «اسکس جنوبی» در انگلستان به دنیا آمد و رشد کرد.
او از جنجالی‌ترین و مهم‌ترین چهره‌های نمایشنامه‌نویسی معاصر بریتانیاست.
از اولین نمایشنامه‌ی او تا آخرینش همواره حادثه‌ای در جهان درام‌نویسی محسوب شده است. حتی زندگی و مرگش (از تحسین‌های بی‌حد و حصر تا نقدها و نفی‌های آتشین) واجد چنین نگاهی بود.
آثار این نویسنده‌ی جنجالی به شرح زیر است:
تک گویی مضحک - ۱۹۹۱
گرسنه - ۱۹۹۲
آنچه آن زن گفت - ۱۹۹۳
نفرین شده - ۱۹۹۵
عشق فائدرا - ۱۹۹۶
پوست - ۱۹۹۷
پاک شده - ۱۹۹۸
سایکوسیس ۴:۴۸ - ۲۰۰۰

گفتار اندر معرفی نمایشنامه
سایکوسیس یا روان‌پریشی به معنای وضعیتِ غیرطبیعیِ روانی‌ست که در روان‌پزشکی برای بیان حالتِ «از دست رفتن توانایی تفریقِ واقعیت از خیال» به کار می‌رود.
سایکوز به انواع خاصی از اختلالات روانی اطلاق می‌شود که در اثر آن، بیمار دچار توهم و هذیان می‌شود و هر گاه این افراد به اختلالات شخصیتی نیز دچار شوند، بیماری‌شان جنون یا سایکوز نامیده می‌شود که شامل دو مشخصه است:
هذیان(بیان غیر عمدِ درک نادرست از واقعیات) و توهم(دیدن یا شنیدن غیرعمدِ چیزی که اساسا نبوده و نیست)، دو عاملی که ساختارِ بخش اعظمی از نمایشنامه را به خود اختصاص داده است.
ضمنا، کین یک ساعتِ معین را نیز در نمایشنامه‌ي خود حک کرده است: (۴:۴۸ بامداد).
ساعتی که به گفته‌ی اطرافیانش در آن زمان و در هنگام بستری‌اش در آسایشگاه، او خود را در سالم‌ترین وضع روانی حس می‌کرد و شروع به نوشتن می‌کرد، در حالیکه در نظر دیگران، او سلامت روانی خود را در این زمان از دست می‌داد!
این نمایشنامه نخستین بار در سال ۲۰۰۰ پس از مرگِ نویسنده به کارگردانی «جیمز مک دونالد» در سالنِ «آپ‌استرز جروودِ رویال کورت تیه‌تر» در شهر لندن به روی صحنه رفت.

نقل‌قول نامه
"بخت یار آن‌هایی‌ست که حقیقت را نمی‌دانند."

"جسم و روح، هرگز نمی‌توانند به ازدواجِ هم در آیند."

"لعنت به تو ای خدا برای اینکه باعث شدی عاشقِ کسی بشم که وجودِ خارجی نداره."

"چرا رگت رو زدی؟
چون لعنتی حسِ محشری داره، چون این لامصب حس معرکه‌ای داره."

"هیچ دارویی تو دنیا پیدا نمیشه که بتونه به زندگی معنا بده"

"هیچ چیز ابدی نیست مگر خودِ هیچ."

کارنامه
شوربختانه پیش از این نمایشنامه هیچگونه مطالعه‌ای در زمینه‌ی روانشناسی نداشتم و این نمایشنامه رسما ورود من به دنیای این مبحث بود و قطعا دانش کافی برای نقد یا نوشتنِ‌ نظر در بابِ آن ندارم و ریویوی من به جهتِ معرفی این اثر از خود کتاب گردآوری شده است.
اما در مورد خود نمایشنامه که تقریبا نیمه‌ی ابتداییِ این کتاب را شامل می‌شد من را به شدت تحتِ تاثیر قرار داد به ویژه به دلیل آنکه دو روز قبل را به مطالعه‌ی کتاب‌های «بیگانه» و «ذوب شده» پرداخته بودم و در ذهنم موج‌هایی به طولِ موج‌های بی‌قرارِ‌ اقیانوس در جریان بود.
من به خاطر خود نمایشنامه نمره‌ای از آن کسر نمی‌کنم تا زمانی‌که در آینده پس از خواندنِ حداقلِ چند کتاب در مبحث روانشناسی به خواندنِ مجدد این اثر روی بیاورم اما بخاطر ترجمه‌ یک ستاره از آن کسر می‌کنم.
نشر بیدگل نشر پیشگامی در زمینه ترجمه‌ی نمایشنامه‌ها و تراژدی‌هاست اما کلا نمی‌دانم چرا در هر کتابی که خوانده‌ام، وقتی متنی از انجیل می‌آید تمام مترجم‌های ایرانی گویی به بیسوادترین انسان‌های جهان تبدیل می‌شوند که از نوشتن هم عاجزند!!!
نهایتا امروز بیست و دوم خرداد یک‌هزار و چهارصد برای این کتاب ۴ستاره منظور می‌کنم تا ببینیم در خوانش دوم آن در آینده چه ویرایشی در ریویو انجام خواهم داد.
Profile Image for Alan.
636 reviews296 followers
Read
May 20, 2022
It would feel odd to rate a glorified suicide note. I have left this one without a rating because I don’t think it’s appropriate to sift through the different moods, trying to figure out merits and mistakes. Thank god it was short, because the intensity of the experience would have burned right through me had it gone on for another 5-10 pages. A concoction of solipsistic, psychotic thoughts, psychiatrist shortcomings, and plans of action toward taking one’s life. This play was performed posthumously after Sarah Kane’s death. That fact alone should give you pause, and this being her final work lends a gravity to its lines like no other.
Profile Image for Amirhossein.
140 reviews24 followers
April 26, 2021
من زنی را گم کرده‌ام که هرگز زاده نشده
من زنی را در خلال گذر سالیان بوسیده‌ام که می‌گفت
ما نباید یکدیگر را ملاقات کنیم.
Profile Image for Aynaz.
123 reviews144 followers
January 27, 2023
من می توانم فضایم را پر کنم
زمانم را پر کنم
اما هیچ چیز حفره ی خالی قلبم را پر نخواهد کرد
Displaying 1 - 30 of 897 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.